ماشینه تا شیشه جمع شده ... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن ... یارو داره رد میشه ... میگه مُرده؟ پَ نه پَ تصادف خستش کرده خوابیده
**********
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه… اومده میگه… روزنامه میخونی؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتمش
*********
دراز کشیده بودم لب استخر. دوستم میگه آفتاب می گیری؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس
**********
از همه جا
رفتم دمه عابربانک نوبتم که شد 20نفر پشتم بودن، بعد دستگاه یهو قاط زد برگشتم گفتم خراب شد دیگه کار نمیکنه، اومدم تو ماشین دیدم عین 20نفر تک تک دارن امتحان میکنن! یعنی چس مثقال واسه حرف هم ارزش قائل نیستیم
**************
خاور با بار گوجه چپ کرده راننده داره دو دستی میرنه تو سر خودش بعد ملت وایسادند از رو زمین مصرف گوجه یک سالشون رو جمع کنند
******************
یه شب خونه ی عمم اینا دعوت بودیم … مهمونیه شلوغی بود … ـیهو گوشیه من زنگ خورد … یه دفعه همه نیگا من کردن و جمع ساکت شد … جواب دادم دوستم محسن بود … گفتم بعدا بهت زنگ میزنم … ـبابام با کنجکاوی پرسید :کی بود!!؟ … پسر عمم گفت زیدش بوده حتما …!!! ـ
بابام گفت : چیش …!!!؟؟؟
داداشم گفت : ” زید بن حارث ” از صحابه ی پیغمبر !!! ـ.
همه با هم بصورت گروهی جر خوردیم از خنده … ـ
***********
دقایقی پیش یکی از دوستانم از بابلسر در تماس تلفنی با من گفت: اینجا هوا یه طوریه انگار یه کیسه نایلونی کشیدی رو سرت، داخل همون کیسه زیر آفتاب باید هی نفس بکشی… هی نفس بکشی…. ـ
**************
امروز حس کردم خیلی آدم مهمی هستم چون رفتم آرایشگاه آبشون قطع بود سرم رو با آبمعدنی شستن
*************
طرف با اسم آناهیتا جووون اومده رو پیج ، میگه : ـ
من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید ؟
سی چهل نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت !! ـ
مشکلش که حل شد گفت : ـبچه ها ... دمتون گرم ! ـاسمِ من عباسه ، نوکرم که مشکلمو حل کردین
اول با اسم خودم اومدم ، هیشکی جوابمو نداد
****************
دیده بودیم وسط فوتبال اذان پخش کنن ولی این یکیش رو ندیده بودم: امروز یه مامور انتظامی تو اداره کنارم بود از تو بیسیمش سر ظهر اذان پخش کردن! ازش پرسیدم این چیه؟ گفت دیگه جدیداً توی تمام بیسیم ها وقت نماز، اذان پخش میکنن
**************
قبلنا اگه دختره میگفت بله...مراسما شروع میشد ....مثلا بله برون... ـ
شیرینی خورون
این حرفا
الان برعکس شده....دختره میگه نه....تازه مراسما شروع میشه..... ـاسید پاشون...چاقو زنون....اعدام کنون
***************
اومدم میبینم مامانم یه کاغذ چسبونده رو وب کمه لپ تاپش میگم این چیه؟ میگه احساس کردم یکی داره نگاهم میکنه!
دوستان عزیز، با توجه به فصل تابستان و استفاده از پوشاک نازک و آستین کوتاه به دلیل گرمای هوا و افزایش تماس پوست با تابش فرا بنفش که از خورشید ساطع می گردد و خطرناک بودن این مواجهه، میتوانید به سایت زیر مراجعه و نام شهر و نام کشور را وارد کرده و از میزان آن در ساعات مختلف آگاهی پیدا کنید
از هفته گذشته فاز جدید پلیس اکترونیک در پایتخت به مرحله اجرا گذاشته شده است و بر این اساس تخلفات رانندگان علاوه بر کنترلهای ماموران، از طریق دوربینهای نظارتی سطح شهر نیز به صورت لحظهای ثبت میشود
سردار حسین رحیمی اظهار داشت: ماموران آموزش دیده پلیس راهور تهران با استفاده از بیش از 600 دوربین کنترل ترافیک، علاوه بر کنترل ترافیک پایتخت با تخلفاتی همچون تجاوز به گذرگاه عابر پیاده، توقفهای دو و سه ردیفه، توقف در محلهای ممنوع و داخل و حریم میادین، عبور از چراغ قرمز و ... برخورد میکنند
مدتی بود حضرت عزرائیل مشغول قلع و قمع هنرمندان بود الان هم ظاهرا شیف کرده به سمت ورزشکاران. چندی قبل ناصر حجازی، چند روز قبل هم روح الله دادشی و امروز هم خبر رسید که لیلا اسفندیاری، کوهنورد عزیز کشورمان در هیمالیا درگذشته است
نماینده مجلس: برنامه ۹۰ خطوط قرمز و اصول عقاید ملی و دینی را زیر سوال برده است!!! ـ
به گزارش گل، شجاعی کیاسری که نماینده مردم ساری است در گفتوگو با ماهنامه «نسیم بیداری» نسبت به نفوذ باندهای مافیاگونه در بدنه صداوسیما هشدار داد: «متاسفانه یکی از اشکالاتی که هماکنون به صداوسیما وارد است این است که باندهای مافیاگونه در بدنه این سازمان در محتوا، شکل، کمیت و کیفیت برنامهها خود را نفوذ داده است. این موضوع برای صداوسیما بسیار خطرناک است، چراکه آنچه باید دنبال شود باید اهداف و خاستگاه نظام و برنامههای خود ریاست سازمان باشد.»
این نماینده مجلس در ادامه با اشاره مستقیم به برنامه 90 گفت: «تهیهکننده برنامهای همچون «نود» فردی است که تا به حال بسیاری از خطوط قرمز و اصول عقاید ملی و دینی ما را زیر سوال برده است، اما تاکنون هیچکس با آن برخوردی هم نکرده است. این برنامه هم کاملا تقلید از شبکههای برونمرزی است که با سوالات بسیار سطح پایین فضایی را به وجود آورده که در شان مردم ما نیست.»
این تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست، مردمی که نمیدانند پروفسور به چه کسی اطلاق میشود و حتی نمیدانند چگونه نوشته میشود اما باز هم با استفاده از عناوین استاد و دکتر و پروفسور سعی در ساختن قهرمان برای خودشان هستند
ما چیزی به نام دکتر آلبرت اینشتین نداریم، استاد ولفگانگ موتزارت تا به حال به گوشم نخورده است. دکتر استیفن هاوکینگ هم ترکیب مسخرهای به نظر میرسد. میدانید چرا؟ چون این انسانها با این عناوین تعریف نشدهاند. موتزارت را همه جهان با سمفونیهای بینظیرش میشناسند. آلبرت اینشتین و ایزاک نیوتن مترادف علم فیزیک هستند و استیفن هاوکینگ هم نیازی به تذکر “دکتر” پیش از اسمش ندارد
اما ما دکتر محمد اصفهانی را داریم که خواننده است ! دکتر محمود احمدینژاد را داریم که همه کاره است ! مهندس علی آبادی را داریم که در ورزش همه فن حریف بود ! و . . . و آخری هم اسم این کوچه است که من تا به حال نشنیده بودم: “پروفسور دکتر” محمود حسابی! ـ
به گزارش سرویس اجتماعی «آینده»؛ در این برنامه زمانی که برنامه و عظ و قرآن ختم در حال برگزاری بوده، گویا مسوول صوتی و تصویری در حال تماشای فیلمی بر روی دستگاه خود بوده، غافل از این که خروجی دستگاه وی به ویدئو پروژکشن سالن ختم هم متصل بوده و همزمان فیلم بدون صدا روی پرده پشت سخنران در حال نمایش بوده است
عجیب آن که موضوع با واکنش سریع مردان حاضر در سالن مواجه نمیشود و صاحبان عزا هم که در خارج سالن برای خوشامدگویی ایستاده بودند، بعد از دقایقی از طریق خانمهای مجلس از موضوع مطلع میشوند و تا پیدا کردن مسوولان مسجد و رفتن به اتاق مسوول صوتی و تصویری و قطع پخش فیلم، حدود ده دقیقه طول میکشد که موجب عصبانیت صاحبان عزا میشود.
ظاهرا مسوولان مسجد بعد از این انفاق، مسوول خاطی و برخی همکارانش را اخراج کرده اند تا این اشتباه غیرعمد که موجب ناراحتی خانواده درگذشته شده بود، جبران شود.
پیش از این هم یکی دو مورد شبیه چنین اتفاقی در یک قطار و نیز بیلبورد میدانی در کرج حادثه مشابهی رخ داده بود که به سرعت پخش فیلم اشتباهی متوقف شد
مراسم چهل کجا برگزار میشه بریم؟ یعنی چه جور فیلمی بوده ؟ آخه اینجا کلا به هر فیلمی که خارج از تلویزیون پخش بشه می گن غیر اخلاقی
طبق تحقیقات بین ۱۸ ماه تا سه سال مدت زمان متوسط رابطه عاشقانه است. البته این مدت زمان می تواند طولانی تر هم بشود اگر در برابر رابطه عشقی موانعی وجود داشته باشند، مثلا اگر دو نفر در دو کشور مختلف زندگی کنند یا یکی از آنها متاهل باشد
مهارت خود را در زبان انگلیسی بیازمایید
لطفاً جمله زیر را به انگلیسی روان ترجمه کنید:
وضو گرفتن در آبدارخانه اکیداً ممنوع است
.
.
.
.
.
.
سخته ؟ نه فکر نمی کنم اونقدرها هم سخت باشه
چون ترجمۀ صحیح در زیر اومده
ببینید آیا تونستید درست ترجمه کنید ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یک کمی پایینتر
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ترجمۀ دقیق ، صحیح و روان جمله بالا اینه :
شاید شما مطمئن نباشید ولی شخص مترجم اونقدر مطمئن بوده که
حتی زحمت قاب گرفتن این متن زیبا را هم کشیده ... !
خیابون داریم راه میریم دوتا گربه داشتند جفت گیری میکردن دوستم پرسید وااااو دارن جفت گیـــری میکنن؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ پدر پیرشو کول کرده داره میبره دکتـــر
************
رفتیم مرغ کنتاکی بگیریم. دختره پشت صندوق به من میگه میخای رونو سینرو همینجا بخوری؟ پ نه پ بریم اون پشت تو جمع زشته
************
رفتیم تو اتوبان. ترافیک زیادی بود. دوستم میگه احسان ، ترافیکه؟ پ نه په واسه اینکه احساسه غریبی بهمون دست نده، ماشینا چسبیدن به ما
*************
رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟ میگم : پ نه پ اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم
*************
پام رفته تو چاله وسط خیابون با مغز پهن شدم رو زمین اومدن دورمو گرفتن میگن خوردی زمین؟! گفتم پ نه پ.! دارم سجده شکر به جا میارم
*************
میرم نونوایی میگم حاجی بش دانا بربری خاشخاشلری ور. میگه سن ترک سن؟ میگم پ ن پ لرم آپگرید شدم
*************
سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده... میگم عبور دوچرخه ممنوع... میگه این دوچرخه است؟... میگم پ نه پ تانکه... میگه پ نه پ و مرض ! هنوز فرق دوچرخه با موتور گازی را نمی فهمی !!؟
****************
تو مترو درون شهری ساعت ۷ صبح همه خوابن و آویزونن به دستگیره ها. یه پسره تو ایستگاه ازادی خودش رو چپوند تو گفت خواهرا برادرا واسه اجاره خونمون پول کم آوردم بابام مریضه ۱۷۵۰۰ تومان لازم دارم. یه پیرمرد یه ۲۰۰ تومنی بهش داد! گفت : خواهرا برادرا واسه اجاره خونمون پول کم آاوردم بابام مریضه ۱۷۳۰۰ تومان لازم دارم!!! اینو که گفت کل مترو منفجر شده هرکی هرچی پول خرد داشت داد به پسره!!! واقعا هنر نزد ایرانیان است
**************
دقت کردین یه معصومیته خاصی هست تو چشم اون کسایی که تازه پشته فرمون نشستن و تحت تعلیمن
**************
یارو زنگ زده تلویزیون میگه حمل بر خودستایی نباشه، برنامه هاتون خیلی عالیه
احتمالا خوده ضرغامی بوده ـ
****************
پسرخالم سه سالشه. گیر داده به من که بیا بازی کنیم. میگم چه بازی؟ میگه مرغ بازی! میگم مرغ بازی دیگه چه کوفتیه؟ میگه هیچی من تخم میشم تو مرغ میشی منو میذاری! ـ
خوب شد نگفت میشینی روم تا از تخم در بیام ـ
****************
وقتی مو توی غذا باشه ، فرقی نمیکنه مژه ی دلبر باشه ، یا سیبیل اکبر
البته اگه موی مادر باشه اون مو رو باس بگیری ماچ کنی ... که هر روز برات غذا درست میکنه و هیچی هم ازت نمی خواد.. ـ
رضا صادقی در حاشیه اجرای کنسرت دوشنبه شب در جشنواره بزرگ شعبانیه ضمن گرامیداشت یاد روحالله داداشی قویترین مرد ایران گفت: چندی پیش برای انجام کاری به کرج رفتم اما راهم را گم کردم و برای پیدا کردن مسیر از دو جوان که با ماشینشان در کنارم قرارم حضور داشتند، سوال کردم
وی ادامه داد: راننده من را نشناخت اما با متانت خاصی گفت: "راه را نشان میدهم اما فکر میکنم نتوانید آن را پیدا کنید به همین خاطر بهتر است دنبال ماشین من بیائید”. گرچه مسیرش بسیار دور شد اما من را به اتوبان رساند و پس از خداحافظی متوجه شدم او کسی نبود جز روحالله داداشی. من مطمئنم روحش با دعای شما مردم عزیز شاد خواهد شد
این همان پرچم سه رنگ کشورمان نیست؟؟؟
اینجا کجاست!!!!! امریکا؟ نه اسرائیل ؟ نه دانمارک؟ نه
یعنی کجاست؟
سوریه! ـ
چه جالب ماجراییست! امریکا و اسرائیل با پرچم ما کار ندارند آنوقت سوریه آتش میزند! ـ
دیروز ستایش خانوم رو زیر آفتاب داغ دیدیم واستاده بود تاکسی سوار شه ولی هیشکی سوارش نمی کرد. آخه جائی که می خواست بره خیلی بدمسیر بود. مام با موتور می خواستیم سوارش کنیم برسونیمش ولی رومون نشد بهش بگیم فقط فرت و فرت عین خبرنگارا ازش عکس می گرفتیم و چنگیز هم ازش امضا گرفت.. ـ اصلا” این سریال ستایش چی هست؟ این روزا هر دختری به دنیا میاد اسمشو می ذارن ستایش ! به نظرم به خاطر این سریال فروش کارخانه های دستمال کاغذی خیلی بالا رفته. این دخترا می شینن پاش برای هر قسمت از سریال یه بسته مصرف می کنن!! ـ
با نزدیک شدن ماه رمضون این سوال باز پیش میاد که :
خدایا فرو دادن این همه بغض روزه رو باطل نمی کنه !؟
کاش می تونستی با واقعیت ها روبرو بشی
سکوتت نشونه نداشتن حرف در برابر کار هاییه که میکنی
من نه دلگیرم و نه کینه ای
خودت برای خودت پیله ای نساز که بعدا نتونی اونو پاره کنی و بیای بیرون
فقط اونایی باید پیله بسازندکه مطمئنن بعدا پروانه می شن
زیبائی های این دنیا هیچکدوم پایدار نیست
لحظه ایی بعد دنیا میتونه همه رو ازت بگیره
اگر قلب ات صاف بود خوشبختی حتی اگر زشت ترین آدم روی زمین باشی و هیچکس نگاه ات هم نکنه
اگر زشت بودی و کسی گفت دوست دارم میدونی با قلب اش حرف میزنه نه با چشم اش
وقتی هم کسی نگفت دوست دارم میدونی حتما با چشم هاش درباره ات قضاوت کرده نه دلش
حضور 'کلثوم عبدالله'، زن مسلمان آمریکای با پوشش اسلامی در مسابقات وزنه برداری آمریکا
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/4/27/101983_445.jpg
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/4/27/101984_843.jpg
اگه گفتی این چیه؟
<o_<o_<o_
<> <> <>
.
.
.
چند تا ادم که دارن با این اهنگ میرقصن
پنجره دن داش گلیر آی بری باخ بری بخ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زن داداش چیست؟ مارمولکی موذی و خطرناک که بطور مرموزی نظم خانواده را بهم میزنددر حالی که معتقد است منشاء تمام مشکلات خواهرشوهر است.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مردها مثل الکل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند.
.
.
.
ستاد یادآوری فرصت ها به بانوان
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تابلو مغازه غضنفر
مکانیکی برادران مرادی به غیر از یحیی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آقایون محترم
بدن شوما نیمهی راست هم دارد
گاهی اوقات از اون قسمت استفاده کنید
با تشکر
ت........خ.........م چپ.............
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تهوع آورترین سوالهای فامیلی
کودکی:مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو
مدرسه: معدلت چند شد؟
دانشجویی:درست کی تموم میشه؟
بعدر از درس:چرا ازدواج نمیکنی؟
یعد از ازدواج:چرا بچه دار نمیشین
بعد از بچه:این بچه قیافهش به کی رفته؟
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف 40 متری نوبتم شده. یارو میگه نون می خوای ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم
رفتم نوشابه بخرم به یارو میگم اینکه تاریخش مال دو سال پیشه. میگه : یعنی فاسد شده ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مونده جا افتاده
دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم
تو دستشویی به خواهرم میگم آفتابه رو میدی؟ میگه میخوای خودتو بشوری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آبش کنم بذارم تو یخچال
به یارو راننده میگم. آقا اگه میشه یکم سریعتر. الان هواپیما میپره...
میگه، به سلامتی مسافرین؟...
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فندک هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش
رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین، یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه
رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه
رفتم سم بخرم واسه سوسک، یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام شکنجش کنم ازش اعتراف بگیرم!!!
دم دستشویی عمومی واستادم تا نفر قبلی بیاد بیرون،
اومده بیرون، میبینه دارم پیچ و تاب میخورم میگه دستشویی داری؟؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی میکنم!
رفتیم رستوران، میگم 2تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز
به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن
زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام، بقیش هم آدامس بدین!
به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم میرم اونجا دوش بگیرم
یارو اومده میبینه همکارم توی اتاق نیست. باز میپرسه خانم فلانی نیست؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ هستن. افتادن پشت اون کمد. با خطکش بزن در بیاد
مگس کش دستمه. مامانم میگه میخوای مگسا رو بکشی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام رهبری ارکسترشون رو بکنم سمفونی بتهوون بزنن
حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو
رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از 10 دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای واسم دعا بنویس تا خوب بشم!!!
زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن ... میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران
حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه میخوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم میخوام بهشون آب بدم
سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید. میگه پیاده میشی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم...!
با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...
رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.
دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم
یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم
داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!
رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!
میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری
دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم.
میگه شما سوال داری؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری ...
رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم
زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن، میگه خاک تو سرم پلیس؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران!
طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!
به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!
به رفیقم میگم چه خوب میشه اگه جور شه واسه جامِ جهانی بتونیم بریم برزیل، میگه بریم بازیها رو ببینیم؟!
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیوید ویا داره خداحافظی میکنه، اسپانیا مهاجمِ خوب میخواد...!!!
میگم آقا شهید همّت کجاس؟ میگه بزرگراه شهید همّت؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواستم خودشو پیدا کنم یه خانوادهای رو از نگرانی در بیارم!!!
به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام!
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون. گفتم مرسی. آقا می گه پیاده می شین؟
می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد
مراقب جلسه کارت دانشجوییمو گرفته عکسمو دیده می گه خودتی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ عکس رضاخان رو گذاشتم جولو چشمام باشه
دوستم پاش تو گچه، یارو میگه شکسته؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره
به استاد میگم امتحان میان ترم رو بندازید عقب، میگه یعنی یه روز دیگه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ساعت 23:59:59 ثانیه امشب!!!
میگه دگرگونی یعنی همون تغییرکردن و متغیر شدن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یعنی این گونی نه، یک گونی دیگه!
دوستم دماغشو عمل کرده، یارو بش میگه دوستت بینی عمل کرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشته مترو سوار میشده لای در گیــــــرکرده!
دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!
دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند
تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم
برنامه آشپزی تلویزیون:
خانم آشپز: حالا سینه مونو میزاریم گرم بشه.
شجاعی مهر: منظورتون سینه مرغه؟
خانم آشپز: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام سینه خودمو گرم کنم
در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده میگه آخی دردت اومد؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیدم شب جمعه اس به یاد مرده هامون افتادم یه دیده ای تر کردم!!!
می خواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم شمارشو یادم نمیومد به گوشی نیگا می کردم شاید یادم بیاد. بعد خواهرم اومده میگه می خوای زنگ بزنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با تلفن مسابقه زل زدن گذاشتیم ببینیم کی کم میاره!
پیک پیتزایی میاد در میزنه. یارو میگه پیتزا آووردی؟!؟!؟
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم آشغالاتونو ببرم
نصف صورتم ورم کرده رفتم دکتر، دکتره می گه آبسه کرده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ باده اون ور صورتم خوابیده!!!
اومدم به بابام میگم بابا پول بده، میگه مگه پولات تموم شده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون یه ذره پول تو جیبی رفتم یه بنز خریدم، بقیشم گذاشتم بانک!
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون دست فرمونت میخوای پول بنزم بهت بدم لابد؟!!!
میگم شما هم مگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو بلدی؟! میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ ! فقط تو بلدی !!!
مجید فرجی لحظاتی قبل پس از پایان مراسم ختم روحالله داداشی قهرمان پرورش اندام ایران و جهان در گفتوگو با فارس در کرج اظهار داشت: شب گذشته حدود ساعت 12 روحالله داداشی با من تماس گرفت و برای دیدار همدیگر با هم قرار گذاشتیم وی افزود: پس از اینکه به وی ملحق شدم در بلوار هوشیار واقع در 45 متری گلشهر کرج جهت خرید به یک سوپر مارکت مراجعه کردم. پس از خروج از این مغازه دیدم یک خودروی پراید مشکی رنگ با 3 سرنشین که فردی در عقب آن خودرو دراز کشیده بود با داداشی درگیری لفظی پیدا کرده بود . این شاهد عینی ادامه داد: پس از اینکه سوار بر ماشین شدیم حدود 50 متر جلوتر مجددا خودروی فوق نزدیک ماشین ما شد و با هتاکی برای مرحوم روحالله داداشی مزاحمت ایجاد کردند فرجی افزود: آنها وقتی بیتوجهی ما را دیدند مقابل خودروی ما پیچیدند و در اینجا درگیری آغاز شد وی افزود: یکی از سرنشینان خودرو به طرف من حمله کرد و دو نفر دیگر با روحالله داداشی درگیر شدند که در یک لحظه صدای فریاد روحالله را شنیدم که گفت: زد تو قلبم فرجی خاطرنشان کرد: در این لحظه متوجه شدم روحالله داداشی که با چاقو او را مجروح کرده بودند، از سه ناحیه قلب، گردن و کتف خونریزی شدیدی دارد.
اعترافات قاتل ریزاندام قویترین مرد ایران
تهران امروز: متهم در اعترافات اولیه خود اینطور گفت: شب حادثه به همراه دو نفر از دوستانم داخل یک پراید در حال حرکت بودیم که پشت چراغ قرمز آینه ماشینمان با آینه اتومبیل آزرا مرد تنومندی برخورد کرد
وی افزود: بینمان درگیری لفظی پیش آمد. وقتی چراغ سبز شد شروع به حرکت کرد ولی ما که از برخورد وی ناراحت شده بودیم او را تعقیب کرده و در خیابان پونه که مکانی نسبتا خلوت بود جلوی او پیچیدیم. وقتی وی پیاده شد و من جثه او را دیدم آنقدر ترسیدم که بیاختیار دستم به چاقو رفت. آنقدر از هیکل وی ترسیده بودم که بیاختیار چند ضربه چاقو به او زدم
وقتی روی زمین افتاد و دیدم خون زیادی از گلوی وی در حال ریختن است و مردم نیز با خبر شدهاند بلافاصله آنجا را ترک کردم. بعد از این جنایت بود که تازه فهمیدیم کسی که او را با چاقو زدهام روح الله داداشی قویترین مرد ایران است
تصاویری از روح الله داداشی و همچنین تصویر جسد ایشان
در ادامه ببینید
ادامه مطلب ...