از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه جا(۴۰)

بابام میگه خدا کنه مختار زنده بمونه نذاره حکومت عباسیان شکل بگیره

 مامان من که برای طاهر صلوات میفرستاد که زنده بمونه آخرشم مرد  ـ

***************************

دختر خالم بعده امتحان نذر کرد اگه قبول بشه 3 روز روزه بگیره. اومد خوش خدمتی کنه خدا رو تو رو در وایسی قرار بده، قبل اینکه جواب بیاد روزه رو گرفت! نمرش که اومد 5 گرفته هم درس رو افتاد هم مشروط شد! حالا اومده عصبانی: خدایا یه ماه دیگه ماه رمضونه... هر سی روزش رو می خورم

 ************************

 به مامانم میگم عروسی دادشمو تو باغ بگیریم ... میگه چیه هوس تجاوز کردی  ـ

 ************************************

 همسایه‌مون تو یه آپارتمان ۵۰ متری ۳ ماهه داره بنائی می‌کنه، یکی نیست بگه تخت جمشید می‌سازی اون تو؟؟ یا کوبیدی میخوای یه ۵۰ طبقه بسازی؟

**********************

 بابام یه کمده یه تیکه بزرگ با یه دکور وسطش خرید که خیلی هم سنگین بود. چهار نفری بسیج شدیم بیاریمش تو خونه بابام گفت اگه بخوره به دیوار خودتون میدونید! خلاصه آوردیمش تو یهو کمد تعادلش به هم خورد رفت سمت دیوار، برادرم گفت داره لنگر میندازه بگیرینش حالا تو این اوضاع اون یکی داداشم داد زد: ((بادبانارو)) بکشید!!! همه از خنده سست شدیم و کمد خورد به دیوار و داغون شد

 *************************

 توی خیابون بودیم، یه دختره رو دیدم واقعا زیبا بود... نتونستم طاقت بیارم به بابام گفتم: بابا دختره رو ببین عین ملکه هاس(چقدر خوشگله)، بابامم نه گذاشت نه ورداشت گفت: گول نخور همش فوتوشاپه... بابای ضدحاله داریم؟

بنده خدا باباش مثل اینکه خودش قربانی فتوشاپ بوده  ـ

*****************************

 این لوله حموم مایه بار ترکیده حالا همه میترسن باز بترکه وقتی میریم حموم! منم امروز رفته بودم حموم زیر دوش داشتم با کش شورتم بازی میکردم میکشیدمش جلو محکم ولش میکردم چون کشش پلاستیکی بود و تنم خیس بود صدای مهیبی میداد! یه بار کشیدمش یه صدای خیلی بلندی داد مامانم هم همون موقع از جلو در حموم رد شد جیغ کشید وایییی لوله ترکید پسرم مُرد بعد بابام پرید درو باز کرد من رفتم پشت در بابام هم داد میزد آره بچم پودر شد نیست بابا زنده ای؟ آخه پدرو مادر توهمه ما داریم؟

دیگه تا تو باشی با کش شورتت بازی نکنی  ـ

*************************

 از اول امتحانات ریش گذاشتم بعد این هفته از شمال برگشتم تهران خونمون ... زنگ خونمون رو میزنم بعد بابام از تو چشمی در نگام میکنه به اونایی که تو خونه هستند میگه نمیدونم کیه ... یه پسر افغانیه ست ...  ـ

 *************************

 رفتیم خونه عموئه 3 کیلو هندونه خوردیم ، میگه شیرینی بخورید! میگیم جا نداریم عمو، کلی هندونه خوردیم! میگه اینا که همش شاشه ، شیرینی بخور!! ـ

 زین پس به جای واژه هندوانه بگویید: شاش آور  ـ

*****************************

هر جا سخن از اعتماد است ، من خنده ام میگیرد  ـ

 ***************************

 توی پارک نشسته بودیم دختره زار زار گریه میکرد و داد میزد فریدون، فریدون
منم رفتم گفتم چی شده گفت فریدونمو گم کردم، گفتم فریدون کیه؟ بچته؟ دوست پسرته؟ میگه: نه بابا گربمه!!
ـ

خوش به حالش ! گربه هم نشدیم یکی دوسمون داشته باشه  ـ

***************************

به لامپ می گن حالت چطوره ؟
میگه : چه احوالی
به جای خوبش که می رسه ما رو خاموش میکنن

 ********************** 

پ ن پ ( 4 )

رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچاردرفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!!
 پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم
 
یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ 
پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟  پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم 
 تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟
 پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه

زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه
صبح رفتم کنکور بدم .مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟
 پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اینجا برم دسشویی
 
ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟
 پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم
 
رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟
پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی
..!!! 
ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته

خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم
برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟ 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ
اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟
 پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین


بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ 
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اوردیم خون بده بریم
کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار 
گفت واسه صبونه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون
خواهرم از بیرون میاد خونه..میبینه پشت سیستمم...میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه
...! 
میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان وضو میگیری میگی
 
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام قزل الا صید کنم نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده
تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم
ساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه نگهبانه میپرسه امتحان داری؟
 میگم پــَ نه پــَ اومدم خمیر بگیرم بدم دست نونوا

کتک از ناظم

یادمه کلاس اول دبستان بودم سال ۶۰ هنوز اولای جنگ بود و خیلی اوضاع درس و مدرسه هم جفت و جور نبود. این که می گم یعنی  معلما درست و حسابی  سر کلاسا نبودن و خیلی هم سواد درست حسابی نداشتن . تز همه بد تر ناظمای اون دوره بود  . خدا اون روزو نیاره که کسی گیر اونا میو فتاد  . 

وایلابود..... 

یادمه تو یکی از روزای خدا که رفتم مدرسه  یکی از بچه ها مقدار زیادی پول با خودش آورده بود که اون مو قع می شد خیلی چیزا باهاش خرید . الان که فکر میکنم  میبینم حدود ۱۰ پانزده تومانی بود.  

بله دوستان اون موقع ها  برا خودش خیلی پول بود آخه وقتی با یه تومن می تونستی سه چهار  تا نون  عراقی بخری  فکر کنم می تونید قیاس کنید به پول الان می شه چقد. 

خلاصه ... هیچ وقت یادم نمیره وقتی زنگ تفریح شد اومد و به بچه ها پول داد تا همه برا خودشون کیک و نوشابه و ازین جور چیزا بخرن . خلاصه که بچه ها هم نامردی نکردن  همه  شکمی از عزا در آوردن . اون نامرد نا لوطی فکر کنم یه دو تومنی هم  به من داد. ازونجا که من همش تو فاز مثبت می زدم و به فکر خوراکی و اینا خیلی نبودم برا خودم مداد و تراش و این جور چیزا گرفتم  . سرتونو چی بدرد بیارم . اون روز گذشت ... 

فردا صبح که رفتم مدرسه هنوز خواب از چشام نپریده بود که با سیلی محکمی که خورد تو گوشم  برق از چشام پرید . 

آقای ناظم که امیدوارم الان هر جا هست خدا نگهدارش باشه همچین زد تو گوشم که همین جور گیج شدم و سرم خورد به دیوار. خداییش الان که فکر میکنم الان اگه یکی  با بچه ام این جوری رفتار کنه و بزنه تو گوشش فکر نکنم زنده بمونه.  

با توپ و تشر بهم گفت .... این جاشو صدای بوق بذارید ..... برو  به بابات بگو بیاد مدرسه . 

منم که از ترس کم مونده بود خودمو خیس کنم بدوبدو رفتم خونه . در حالی که اشک تو چشام بود  به مادرم گفتم  بیا بریم مدرسه . حالا مامان طفلی نگران که چی شده و هی می پرسید کی زدت و چرا صورتت کبوده منو می برد سمت  مدرسه . 

منم که ازون ناظم بدم میومد و رفتارش با بچه واقعا افتضاح بود( و اینو هم یواشکی بگم  گوش راستش نمی دونم چرا ولی یکم لاله گوشش کنده شده بود بهش می گفتیم گوش بریده )می گفتم  ناظم زده فلانی نه اون گوش بریدهه .  

مامانم نمی دونست چی بگه  از طرفی ناراحت بود و نمی دونست من چه کار کردم که اینجوری خورده تو گوشم . از طرفی از اسم گوش بریده خندش گرفته بود و خلاصه .. اوضاعی بود. 

رسیدیم به مدرسه رفتیم دم دفتر که دیدیم اوه ه ه ه ه همه بچه ها یی که دیروز حال کردن و سور چرونی داشتند  با مامان یا بابا هاشون اونجان. وقتی  همه پیگیر شدند که چی شده فهمیدیم این تخم جن  پولا رو از تو کیف مامان و باباش کش رفته و  اومدی تو مدرسه و بقیه ماجرا ... 

بعدشم به مامان و باباش گفته که پول رو بچه ها به زور ازش گرفتن و خرج کردن . ناظمم نه گذاشته و نه برداشته  یکی یه دونه چک به همه زده و کلی آدمو توبیخ کرده . 

این یادگاری ماندگار برام موند تا یاد بگیرم که هیچ وقت هیچ پولی رو ا زکسی بدون دلیل قبول نکنم . خداییش الان که فکر میکنم درسته هنوز جای چک و رفتار وحشیانه اون زمان که با بچه ها درست مثل گوسفند رفتار می کردند  رو احساس می کنم ولی این اصل و هم فراموش نمی کنم که تربیت لازمه برای همه. 

حالا اون موقع ها همین جوری اقتضا می کرد و تازه پدر و مادر ها به خاطر این اقدام شجاعانه ناظم که بچه هاشونو به خاطر دزدی یا هرچی کتک زده تمجید هم کردند. 

الان اگه یکی به بچه خودم بگه بالا چشت ابرو بهم بر می خوره ... فکر میکنی اکثر مشکلاتی که برا جوونا پیش میاد به خاطر چیه ؟ 

به نظر من اگه تربیت پدر و مادر تاثیر داشته باشه و بچه رو آگاه کنه (راجع به روشش بحث ندارم)‌ هیچ وقت جوون ها به منجلاب نمی افتند.

خیانت

اگر کسی یه بار به تو خیانت کرد  

این اشتباه اوست  

 

اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد  

این اشتباه توست  

 

دالای لاما

اینجا هتلی است که مناظر زیبای جزیره بالی اندونزی

اینجا هتلی است که مناظر زیبای جزیره بالی اندونزی اون رو احاطه کرده. هماهنگی طراحی مدرن با معماری سنتی، استفاده از سبک های ملی در یک مکان سبز جنگلی و رعایت شرایط مختلف در طراحی این هتل باعث شده تا هر گردشگری که به اندونزی میره نتونه از اینجا صرف نظر کنه

  








































نظرات

  

واقعا باریکلا واقعا احسنت و متاسفم برای خودمون که با وجود جنگلهای زیبای شمال بجای استفاده، این جنگلها را تبدیل به زباله دانی کردیم و متاسفانه مسافران ما به هر جا میرسند آشغالهایشان را یادگاری جا میگذارند و هر روز هم جنگل بیشتر از بین میرود تا جای درختان برج کاشته شود و کنار دریا هم که بوی فاضلاب میدهد. امیدوارم فرهنگ ما هر روز بیشتر از روز قبل شود نه کمتر

  

حقیقتش وقتی این جور جاها رو میبینم نمیدونم این حسی که بهم دست میده حس خوشحالیه یا ناراحتی

  

عمله نمیخوان؟

  

این که از هر طرف بازه پشه ها شب هلاکمون می کنن...من که نمی رم

 

 گردانندگان محترم سایت

با سلام

من چند بار دیگر هم تذکر داده ام. لطفا بدون اجازه از املاک و مستقلات و خانه های این جانب عکس منتشر نکنید. بدیهی است هرگونه انتشار عکس از املاک اینجانب منوط به کسب اجازه رسمی از شخص بنده می باشد

با تشکر

 

 من ۲ بار به این هتل رفتم من اندونزی دانشجوام اما خیلى گرونه

  

تمام منظره ی اتاق خوابش هم بازه!!! یکی بیاد راحت دید میزنه :دی

 

اصلا حال نمیده! (اینو به خودتون تلقین کنید تا مشکل روحی براتون پیش نیاد) ـ

  

نگران نباشید هر خانوار هزار متر زمین می گیره و یک همچون ویلایی درست می کنه

  

اینجا تفکیک جنسیتی شده یا نه ؟ اگه نشده بیخود نریم

 

به عنوان یک دختر ایرانی می نگارم

به عنوان یک دختر ایرانی می نگارم
هم میهن عزیز , سه ساله که مشغول بکارم در بازار تهران. بازاری که کارکناش که اکثرا مرد هم هستند از 8-9 صبح تا 6-7 شب مشغول کار هستند. همین محیط مردونه و دوری ازجنس مخالف , باعث شده تا به محض ورود یک خانوم آب از دهن و ... همشون راه بیفته , شاید باور نکنید اما کسایی که کم و بیش سمت لاله زار و  توپ خونه اومده باشند به عینه دیدن که سوسک ماده هم باید با احتیاط از این خیابانها عبور کند. وقتی جنس مخالفی نیست , ما طرز برخورد باهاش رو از کجا باید بیاموزیم؟
صحبت شما در مورد دانشگاه کاملا درسته , اما هیچ به این فکر کردید که دانشگاه برای بسیاری از دانشجوها اولین جایی هست که با جنس مخالف در ارتباط هستند؟ و اینجاست که اون عقده ی نهفته بیدار میشه و همه چی به گند کشیده میشه
حال شما این فرض رو داشته باشید که اولین تجربه ی هم صحبتی بشه بعد از ازدواج , به عقیده ی شما این ازدواج موفقی می تونه باشه؟ خواهش میکنم حرفی از قدیم نزنید. چرا که الان هیچ تشابهی با قدیم و گذشته نداره
دوست عزیز فکر کردی چرا خیانت انقدر زیاد شده؟ چرا بد بینی ها انقدر زیاد شده؟ از فرهنگ غرب و شرق دفاع نمیکنم اما دوستان زیادی دارم در کانادا و کالیفرنیا. به درخواست یکی از دوستانم در کانادا در خصوص تحقیق در مورد عوامل خیانت , کمکش کردم تا این تحقیق تا حدی بین المللی بشه و در سطح تهران هم برگزارش کردم. نتیجه باور کردنی نبود. بزرگترین دلیل کانادا عدم رضایت از وضع زندگی بود که افراد به گرفتن معشوقه روی میآورند اما در ایران , 98% نارضایتی جنسییییییییییییییی! واقعا وحشتناکه
اون تستی که جنابعالی ازش صحبت کردید باعث میشه طرف شریکی پیدا کنه که میتونه مطمئن باشه از لحاظ جنسی که اولین و مهمترین رکن ازدواجه میتونه تامین بشه
یکم دیوارای قفسی که دور روانمون بستیمو تحت فشار بزاریم و بزرگش کنیم , نمیگم از بین ببریمش که برای خیلی ها غیر ممکنه
ما دچار فقر فرهنگی هستیم , بدون تعصب قبول کنیم و در جهت بهبودش کوشش کنیم. بیاید از خودمون شروع کنیم
متن زیر تقدیم به همتون

 بسیار دور از هم قد کشیده‌ایم . هر یک بر فراز صخره‌ای بلند و دره‌ای عمیق؛ میانمان که با هیچ خاکستری پر نخواهد شد
جدایمان کردند؛ از روز اول مهر. با پوشش‌های متفاوت
 مانتو و مقنعه و چادر تیره بر من پوشاندند و تو را با لباس فرم و کله‌ای تراشیده به ساختمانی دیگر فرستادند. من را به مدرسه‌ی دخترانه و تو را پسرانه 
 دانشگاه هم که رفتیم جدایمان کردند. با ردیف‌های دور از هم . نیمکت‌های خانم‌ها و آقایان. با درها و راهروها و ورودی‌ها و خروجی‌های خواهران و برادران 
 جدایمان کردند و ما بسیار دور از هم قد کشیدیم . در اتوبوس با میله‌ها و در حرم و امامزاده با نرده‌ها و در دریا و ساحل با پارچه‌های برزنتی
آنقدر دور و غریب از هم بزرگ شدیم تا تو شدی راز درک ناشدنی‌ای برای من؛ و من شدم عقده‌ی جنسی سرکوب شده‌ای برای تو
تا هر جا که دیگر  نتوانستند جدایمان کنند، در تاکسی و خیابان، از زور نادانی و بیماری و عقده‌های جنسی، من در پی یک نگاه و توجه و متلک از تو باشم ... و تو خود را به من بمالی و برهنگی ساق پایم حالی به حالی‌ات کند و نگاه حریص‌ات مانتو ام را بدرد
جدا و بسیار دور از هم قد کشیدیم انقدر که تا پایین تنه هایمان معذب مان کرد خیال کردیم عاشق شده‌ایم و چون عاشق هستیم باید ازدواج کنیم و بعد هم با هزاران عقده‌ی بیدار و خفته به زیر یک سقف رفتیم
 بسیار دور از هم قد کشیدیم. انقدر که دیگر نگاه‌مان نیز یکدیگر را خوب و درست ندید و نگاه‌های انسانی جای خود را به نگاه جنسیتی دادند درهمه جا. در محل کار، در محافل فرهنگی و علمی و حتی جلسات سیاسی و من  باید تقاص همه‌ی این فاصله ها را بپردازم . تقاص دوری از تو و بر صخره‌ای دیگر قدکشیدن را . تقاص تو را ندیدن و نشناختن را
باید که تنم بلرزد وقتی هوا تاریک می‌شود و من تنها در خیابانم؛ وقتی دنبال کار می‌گردم؛ وقتی تاکسی سوار می شوم 
 اینجا یک مستراح عمومی است به وسعت یک کشور
  بهتان بر نخورد...
ـ
 آخر سالیان سال است که در همه جای دنیا، فقط مستراح‌ها را زنانه و مردانه کرده‌اند 

پ نه پ(۳)

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم 

****************

بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم
پـَـَـ نــه پـَـَــ خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم 

*****************

 یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم

*****************

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم*****************

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه 

********************

 تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم

 ********************

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازیم 

*********************

 کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام

 ************************

 مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس

************************

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه

 *****************

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!! 
 

********************

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم 

*******************

میگه امتحانِ چی داری؟؟؟ میگم وصایا,,, میپرسه وصایای امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ وصایای الیزابت تیلور 

************************

تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه 

**********************

 ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته

پسر دانشجو، طعمه هوس شد

خراسان:  

سرظهر بود و برای فرار از گرمای سوزان هوا، به عنوان مسافر سوار یک خودروی پراید شدم. راننده این خودرو که مرد جوانی بود با دیدن هر خانم بد پوششی در کنار خیابان، متلکی می گفت و می خندید. او لحظاتی بعد، شماره تلفنی را به دستم داد و گفت: بیا این شماره تلفن خانم با کلاسی است. با او تماس بگیر و... . ـ

  پسر جوان در دایره اجتماعی کلانتری ۳۶ مشهد افزود: در آن لحظه به راننده پراید گفتم من اهل این حرف ها نیستم و دنبال دردسر هم نمی گردم. اما متأسفانه آن روز بعدازظهر در داخل خانه مشغول کار با رایانه بودم که ناگهان وسوسه شدم و به شماره آن خانم زنگ زدم. زن ناشناس که خودش را آناهیتا معرفی می کرد با لحن صدایی که داشت دلم را لرزاند. او مرا دعوت کرد تا به خانه اش بروم و همدیگر را ببینیم. نمی دانم چرا در برابر این پیشنهاد عقلم را باختم و با عجله از خانه بیرون آمدم. زمانی که به مقابل خانه آناهیتا رسیدم او گفت مراقب باش و به داخل خانه بیا. من با قدم هایی لرزان از پله های آپارتمان بالا رفتم و بدون آن که فکر آبرویم را بکنم وارد منزل این زن شیطان صفت شدم

پسر دانشجو سرش را تکانی داد و افزود: به محض آن که پا به داخل آن خانه لعنتی گذاشتم زن جوان در آپارتمان را قفل کرد و ۲ مرد قوی هیکل نیز که چاقو در دست داشتند به طرفم آمدند و پس از آن که کتکم زدند مبلغ ۴۳ هزار تومان وجه نقد و گوشی تلفن همراهم را با توسل به زور و تهدید گرفتند. من با عصبانیت به آن ها گفتم که از دست شما شکایت خواهم کرد اما در این لحظه آناهیتا در حالی که می خندید گفت: اصلا بگو برای چه به داخل این خانه آمده ای دوست داری موضوع را به پلیس اطلاع بدهیم؟

 او ادامه داد: آقا پسر، گوش هایت را باز کن تا بفهمی چه می گویم، فردی که قبل از تو به داخل این خانه آمد خیلی قوی و پر ادعا بود ولی کتک مفصلی نوش جان کرد و پول هایش را هم گرفتیم و هیچ غلطی هم نتوانست انجام بدهد. بهتر است هر چه زودتر بروی و گور خودت را گم کنی

 پسر جوان افزود: آن ها دوباره کتکم زدند و مرا از خانه بیرون کردند. چون به اشتباه خودم پی برده ام و دوست ندارم جوان دیگری مثل من طعمه این افراد شیطان صفت بشود به این جا آمده ام تا موضوع را پیگیری کنید

میزان آزادی

یه ایرانیه و یه آمریکاییه و یه بلژیکیه دارن برای هم از میزان آزادیِ کشوراشون میگن


American : In My Country, Not only There’s He & She But Also There Is She & She

Audience : WooooooooooW

 

Belgian : Heh … In My Country, Not Only There’s He & She And She & She But Also There’s He & He

Audience : WoooooooooooooooW

Iranian : Ey babaaaaaaa … In My Country, Not Only There’s He & She And She & She And He & He But Also There’s ME & ME

آخوند چینی هم به بازار آمد.


  قابلیتها :
·         خواندن تمام روضه ها از قبیل حضرت اباالفضل ، حضرت رقیه و ... به زبانهای فارسی ، انگلیسی ، ترکی ، مشهدی ، چینی ، آلمانی ، فرانسوی و ایتالیایی .
·         خواندن قرآن با پانزده روایت .
·         سخنرانی در همه موضوعات با کیفیتMP3  128 کیلو بایت بر ثانیه .
·         صدای بالا با قدرت 10400 وات PMPO  ( دیگر نیازی به اکو و آمپلی فایر نیست ).
·         خواندن انواع صیغه به صورت SMS .
·         بلوتوث دار
·         دارای پورت USB  جهت انتقال انواع فایلهای صوتی و خواندن روضه های سفارشی .
·         دارای سیستم Wi-Fi  ( کاملا به روز Update  شده )
·         عمامه فسفری ( شبها میدرخشد )
و بسیاری قابلیتهای دیگر .
و از همه مهمتر با قیمت باور نکردنی 500 تومان برای یکساعت . مجالس خود را به چینگ چونگ ا... بسپارید
 

توضیح

سلام  

دیروز یکی از دوستان بهم تذکر داده بود که تعداد پست ها  که تو یک روز میگذارم زیاده  و این از نظر بازدید کننده ها خیلی جالب نیست. 

منم به احترام حرف ایشون می خوام تعدادشونو کم کنم 

اگه مطلب کم گذاشتم  بدونید علتش اینه . ممنون می شم نظر بدین و راهنماییم کنین. 

مرسی

جنگ زرگری تفکیک جنسیتی

جنگ زرگری تفکیک جنسیتی ، طرحی برای فراموش شدن مشکلات دیگر کشور

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

مدیر مسوول عصرایران: آقایان دولتمرد فکر نکنند با این موضوعاتی که هر روز علم می کنند ، مردم از مشکلات و مصائب اصلی جامعه غافل می شوند: گرانی های رو به تزاید ، فشل بودن بیمه های درمانی ، فروپاشی یک پنجم خانواده ها بر اثر طلاق ، اعتیاد ، اتهامات مالی برخی از دولتمردان معروف ، افتتاح های نمایشی، تضییقات رسانه ای ، عقب ماندن ایران از قطر در بهره برداری از مخزن مشترک گازی ، انتصاب افراد نالایق به پست های حساس ، خط قرمز نامیدن کابینه ، نا امنی زنان در جامعه ، کودکان کار ، کودک آزاری ، بی اعتبار شدن مدارج علمی و تحصیلی ، حذف یارانه شیر ،آلودگی کشنده هوا ، کیفیت نازل تولیدات داخلی ، ته کشیدن حساب دخیره ارزی ، بیکاری ، قیمت بالای مسکن و اجاره بها  و صدها مشکل ریز و  درشت دیگر ... بیچاره مردم! ـ

 
یکی از کامنت های این مطلب هم قابل تامل بود: ـ

مشکلات درجه اول جامعه ما : 

 1- اختلاط دختر و پسر در دانشگاه  2- بی حجابی 3- سگ گرداندن 4- ماهواره

 مشکلاات درجه دوم : 

 1- گرانی 2- تورم 3- بیکاری 4- تجاوز
به خدا قسم اگر بیکاری حل بشه همش حله

 

از همه جا ( ۳۹)

یارو میره یخ بخره می بینه پول همراهش نیست واسه اینکه ضایع نشه
یه دستی روی یخ ها می کشه میگه : از این سردتر ندارین؟!!
ـ

**************************

یه دختر سوار ماشینم شده بهش میگم وقت داری یه دوری با هم بزنیم؟ میگه میخای مخمو بزنی؟ میگم پ نه پ میخام جاهای دیدنی شهرو نشونت بدم

***************************

با لغو طرح تفکیک جنسیتی، طرح تغییر جنسیتی در دستور کار قرار گرفت! جزییاتش هنوز فاش نشده

 ****************************

 میگه دوست دارم، ولی تو اینقدر خوبی که لیاقت از من بهترو داری، خوب عین بچه آدم بگو نمی خوامت

****************************

دوستم میگه: ماشینتو تو روزنامه تبلیغ کردی میخوای بفروشیش؟ پــه نــه پــه معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم

 ****************************

 بزودی: ـ

 فیلم لو رفته از کلاس مختلط در دانشگاه تهران! ـفیلم حرکت کردن یک خانم در پیاده‌رو دیوار نکشیده! ـمردی که از بالای دیوار قسمت مردانه به قسمت زنانه دید میزد به اعدام محکوم شد! ـسیستم جدید زوج و فرد خودروها با اولویت تفکیک جنسی خیابان‌ها و اتوبان‌ها اعلام شد! ـ
وزارت ارشاد سن مثبت ۱۸ را به مثبت ۶۹ سال افزایش داد!
ـمردی که ۳۰ سال زن و دخترانش را در خانه حبس کرده بود اسکار غیرت سال را به خود اختصاص داد! ـگشت ارشاد به تانک مجهز شد 

 *************************

به سی دی فروشه پشت چراغ میگم سی دی کیه؟
میگه تا ساعت ۱۲ دیشب هر کی هر آهنگی خونده توشه

***************************

 به سلامتی اونایی که قول دادن می مونن و مثل گاو سرشونُ انداختن پایین و رفتن پی زندگیشون

***************************

 کور میشی بدبخت بیا اینجا بشین باهم نگا کنیم

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

****************** 

یاد هم بودن زیباترین هدیه ایست که نیاز به با هم بودن ندارد

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

http://s1.picofile.com/file/6934376256/qgqeg.jpg

گدایی عشق

عشق خواستنی نیست

عشق زورکی نیست

عشق و نباید گدایی کرد

عشق دادنیه...

عشق گرفتنیه ...

عشق رو می شه با همه وجود لمسش کرد

عشقو میشه تو تک تک سلولها بوجود آورد و حسش کرد

بدم میاد ازونایی که به دنبال گدایی عشقن

بدم ازونایی که عشقو دریغ میکنن

بدم میاد ازونایی که پاکی عشق و به لجن می کشن

. بدم میاد از هر چی عشق الکی و آبدوغ خیاریه

.

.

خودتو ارزون نفروش

ارزش احساستو کم ندون

بذار با پاکی خودش قلیان کنه

مطمئن باش کسی میاد سراغش که ارزش عشق و فهمیده

اونی که با یه تماس و یه نگاه عاشق می شه با یه تماس و یه نگاه دیگه می ره سراغ دیگری

عشقی می مونه که تو وجودت رخنه کرده باشه

آنچه از دل براید بر دل نشیند

برترین اعترافات احمقانه مردم

 چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود ... بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!! ـ

 بچه بودم از خواب که بیدار میشودم چشمام که قی‌ میکرد از مامانم می‌پرسیدم چرا چشمام صبح که از خواب پا میشم توش آشغاله؟ مامانم که خودش دلیلشو نمیدونست بهم میگفت پسرم چون روزا شیطونی میکنی‌ شبا شیطون میاد پی‌ پی‌ می‌کنه تو چشات منم یک شب تا صبح بیدار موندم تا ببینم شیطون کی‌ میاد برینه تو چشمام.... اسکل بودم :دی

 اعتراف می‌کنم یه روز صبح جمعه بابام اومد بالا سرم منو بیدار کنه که برم نون بخرم منم خوابم سنگین بود ۲ بار صدام کرد بیدار نشدم بار سوم با پاش زد تو پشتم گفت سیا توله سگ پاشو برو نون بگیر منم فکر کردم داداشم هست گفتم *ونی خودت پاشو برو بگیر....... و من خیلی‌ خجالت کشیدم

 اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم بود

همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم از یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! این اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس 4 5 نفر شلوغو آورد بیرون مثل سگ زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم ! 
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر کوچه گرفتن مث سگ زدنم

 اعتراف میکنم تموم سالهای بچگیم فکر میکردم مامان بابام منو تو حرم_مشهد پیدا کردن چون اولین عکسی که از خودم دارم بغل مامانم جلو حرمه

 اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه و بعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شد

 در اقدامی شجاعانه اعتراف می کنم که از درس تنظیم خانواده افتادم . اونم فقط به این خاطر که در جواب سوال احمقانه استادم که بهم گفت مگه این کلاس جای خوابه ؟ خیلی صمیمی و خرم گفتم : بیخیال استاد . کی تا حالا 8 صبح خانوادش تنظیم شده !!!!!! کلاس رفت رو هوا استادم منو انداخت بیرون تا کم نیاورده باشه

 اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده ... از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟

بیشترم به دریچه کولر شک داشتم

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!! ـ

تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!! ـ

اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود رفتم خندون تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم! ـ
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون! :دی

 عموم می خواست وام یکی از دوستاشو جور کنه زنگ زد به رییس بانک کلی صحبت کرد باهاش... حرفش که تموم شد اس ام اس داد به رفیقش که دهن رییس بانک رو گا***دم! اشتباهی سند کرد واسه رییس بانکه!!! ـ

 اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟

دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده! ـ
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای ... ـ
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده

 یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد مدت ها دیدم و کلی ریش گذاشته بود

با خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟ :دی
گفت پدرم فوت کرده
گفتم تسلیت میگم  ـ

 اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده :دی

 اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت.... گفتم منم همینطور.... گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا.. حتماً.. از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش.. به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش

و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم.... ـ

 اعتراف می کنم بچگی هام همیشه میرفتم سرکوچه یه خرابه اونجا بود کلی اونجارو با دست و چوب می کندم شاید یه روزی پیداش کنم تازه فیلم افسانه توشیشان رو دیده بودم دنبال پولا می گشتم ههههههههه

  شما اعترافی ندارید ؟ !!!!! لطفا اعتراف کنید تا گناهاتون سبکتر شه

میخواهی بروی؟

میخواهی بروی؟

خب برو...

انتظار مرا وحشتی نیست

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود

برو...

برای چه ایستاده ایی؟

به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟

برو..

تردید نکن

نفس های آخر است

نترس برو...

احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست

برو...

یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود

پس راحت برو

مسافری در راه انتظارت را میکشد

طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد

برو...

فقط برو.....

صندلی داغ

نمی دونم تا حالا شده روی یه صندلی داغ نشسته باشین یا نه ؟ منظورم از صندلی داغ  برنامه صندلی داغ نیست ها  صندلی داغی که بوسیله کسی داغ  شده باشه . برا من که بارها و بارها اتفاق افتاده  مجبور باشم جایی بشینم  که قبلا توسط یکی دیگه اشغال شده بوده و هنوز گرمه .  یادمه یه جایی خوندم  که نشستن روی صندلی که قبلا یه خانوم نشسته و گرمه  توسط آقا  جایز نیست . حالا سر اون بحث نداریم  ولی اون حسی که برا خود من اتفاق می افته خیلی عجیبه . من از نشستن  همچین جایی اصلا خوشم نمیاد مخصوصا اگه هوا هم گرم باشه . خیلی پیش اومده تو اتوبوس ، مترو ، تاکسی و .. که آدم بشینه جای یکی دیگه  (به اجبار)  وخوب اون حسه منتقل بشه  ، اون چیزی که برای من یکم  حسش عجیب تره نشستن  روی صندلی  بعضی همکاراست که خانومن، هر وقت  اجبارا مثلا برا  رفع اشکال سیستم اونا در اون لحظه خاص  روی صندلیشون می شینم  خجالت می کشم . نمی دونم چرا ولی حس می کنم  یه اتفاقی افتاده . من که خانوم نیستم ولی نمی دونم تو خانوما هم همچین حسی هست که اگه جای یه آقا بشینن  یه جوری بشن .

دوست دارم  اگه کسی نظری داره بگه  تا بقیه هم  بفهمن

ترکم کن

 من عاشقانه دوستت دارم و تو عاقلانه ترکم می کنی

غرور تو از حماقت من هم احمقانه تراست

بازی ما و باز اینا

دیروز که تعطیل بود تو خونه نشسته بودم استراحت می کردم . طبق معمول دخترمم می خواست بشینه پای سیستمش و بازی کنه آخه نکه تابستونه  دیگه کاری هم نداره و بیشتر  وقتشو پای سیستم می گذرونه ... 

 می  دونم اشتباهه  !!شما هیچی نگید لطفا ! چاره ای ندارم بخدا . این کلاسای کوفتی هم که میذارن  اینقد شهریه هاش گرونه که سر به فلک گذاشته و بعضیاشم بابت هیچی پول الکی می گیرن  مثلا همین کلاس زبان که می خواستن برن گفتن  ۱۵ جلسه  اونم هفته دو روزهر روز  یک ساعت  َ حالا شهریه  چقدر ... قیمت خون باباش .... منم به خانوم گفتم  بابا خودت همین چیزایی که می خوان تو این کلاس در اول راه بهش بگن تو خونه کار کن ... اتفاقا  بد هم نشد  الان خیلی بهتر شده یه چیزایی یاد گرفته و جمله هم میگه .....بگذریم . 

یه سی دی  جدیدبازی از پسر عموش گرفته بود  که می خواستیم نصب کنیم تا بازی جدید  داشته باشه .... از شانس بد اینقد گرافیکش بالا بود و قر و ناز داشت که فقط  ۸ گیگ فضا می خواست و ۲ گیگ رم  و نتونستیم امکاناتاشو  تو سیستم خونه فراهم کنیم ... این شد که فکر کردم و بهش گفتم : ببین بابا جون ما تو بچگی مون ازین بازی ها که نداشتیم  همش پای سیستم بشینیم  و بازی کنیم . بیشتر وقتمون تو کوچه ها می گذشت و اولا گرگم به هوا و قایم باشک و  الک و دولک و ارده بازی (‌هل دادن چرخ از دوچرخه تا کامیون بوسیله یک چوب )‌و قرقره بازی - تشتک -هفت سنگ و .... هزار جور بازی دیگه همگی توش تحرک داشت و بعد ها هم که بزرگ شدیم فوتبال و والیبال و ... الانم که تو تو خونه ای  و دایم پای سیستمی  خوب چشات خسته میشه و رو اعصابت فشار میاد بیا به یاد اون موقع ها  با هم یه بازی بکنیم .. خلاصه دخترم با اشتیاق قبول کرد و گفت چی بازی ؟  

خوب فکر کنید حالا من یه چیزی گفته بودم و  نمی شد بزنم زیرش آخه چه بازی می شه تو آپارتمان کرد که صدای کسی رو در نیاری و مزاحم نباشی؟ 

به فکرم رسید  با کاغذ براش  براش موشک درست کنم . ازون موشک هایی که تو بچگی مون  درست می کردیم و پرت می کردیم سمت همدیگه  خلاصه کاغذ آورد و با هم چند تا ساختیم و تو سایز های مختلف با بالهای جور واجور درست کردیم . از قضا خوب هم شد  چون هم اون یه چیزی یاد گرفت و هم سرش گرم شد هم از پای سیستم بلندش کردم تا یه تحرکی داشته باشه .  

خودمونیم ها  اون موقع ها  بچه ها ابتکار بیشتری داشتند  هر جور بود سر شونو خودشون گرم می کردند .. الان چی ؟ به فکرشون نمی رسه با همین وسایل دور ریختنی هم میشه بازی کرد. 

یادمه اولین باری که ازین بازی های کامپیوتر ی کردم یه آتاری بود که یه شب  ۱۵۰ تومن کرایه کردیم و ازون هواپیما ها باز ی کردیم  ....اینقد حال داد که تا خود صبح نخوابیدیم و بازی کردیم مخصوصا  وقتی رو پمپ بنزین می رفتیم و بعدش منفجرش می کردیم .... 

یادش بخیر ما هم دورانی داشتیم... 

قانون سیما برای کاهش قدرت فردوسی پور

به گزارش پارس توریسم ، حکمی که به نظر می‌رسد شاید اقدامی برای مقابله با نفوذ روزافزون برنامه‌هایی نظیر «نود» و مجریانی چون عادل فردوسی‌پور طراحی و ابلاغ شده است

  

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

 

سازمان صداوسیما به تازگی در بخشنامه‌ای جدید، از مجریانی که تهیه‌کنندگی برنامه خود را نیز عهده‌دار هستند، خواسته تا به سرعت از میان این دو یکی را انتخاب کنند و اگر علاقه‌مند به اجرا هستند، تهیه‌کننده‌ای جدید را بیابند

 این دستور گرچه شاید در نگاه نخست، بسیار راهگشا و در راستای افزایش کیفیت برنامه‌های تولیدی و زنده مختلف تلقی شود، اما به نظر می‌رسد مسؤولان رسانه ملی در تلاش هستند تا در پوشش این تصمیم، عملکرد جسورانه و بی‌پروای چهره‌هایی چون فردوسی‌پور را تعدیل یا شاید خنثی کنند

 همان طور که اخیراً نیز پس از سروصدا کردن محمد دلاوری، مجری برنامه «صرفاً جهت اطلاع» در بخش خبری ۲۰:۳۰ پنجشنبه‌ها و صراحت کلام او در به چالش کشیدن مسؤولان و مقامات، ‌تلویزیون یک مجری معمولی را کنار او نشاند. حرکتی که به قول یکی از سایت‌ها، در جهت جلوگیری از شیوع ویروس فردوسی‌پور (!) انجام شد تا مبادا مجری صرفاً جهت اطلاع، همچون مجری نود غیرقابل مهار شود! (به این ترتیب،‌ دلاوری یک هفته در میان روی صفحه تلویزیون دیده خواهد شد و زمان برنامه او نیز کاهش پیدا کرد!). ـ

  حالا باید دید «نود» در سری جدید خود که بزودی آغاز خواهد شد، عادل را همزمان به عنوان مجری و تهیه‌کننده خواهد دید یا او ناگزیر از پذیرش این قانون شده و تنها به اجرا اکتفا خواهد کرد. نحوه مواجهه فردوسی‌پور با این قانون جدید رسانه ملی، قطعاً حاشیه‌های خاص خود را خواهد داشت

ابا میکروب

فکر کنم ویروس و میکروب ازین بچه فراری باشه  

می ترسه مریض بشه  

پ نه پ (۲)

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوستم پاش تو گچ یارو میگه شکسته میگم پـَـَـــ نــه پـَـَـــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از دستشویی شرکت اومدم بیرون منشیه یه نگاهی میکنه و با پوزخند میگه دستشویی بودین ؟ پ نه پ بک تو بک آفتابه ام طفلی مرخصیه رفتم جاش واستادم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟
پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . . .پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ساعت ١١ اومدم خونه مامانم میگه الان اومدی؟ میگم په نه! ٢ساعت پیش اومدم الان تکرارش داره پخش میکنه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟
من دستمو بردم بالا.
استاد: میخوای جواب بدی؟
من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب دارم می خوابم.. بابام می گه داری می خوابی؟...پَ نَ پَ دارم امتحان می کنم تشکش خوبه یا نه..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دو دقیقه دیر رفتم سر کلاس، استاد میگه شما دانشجوی این کلاسید؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــ دانشجوی کلاس آواز استاد شجریانم! شما استاد شجریانید؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم واسه خودم و دوستم دلستر خریدم، میگه واسه من خریدی؟؟؟!!!... پ ن پ دلستره تو یخچال داشت یخ میزد میمرد، نجاتش دادم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم رستوران به پیش خدمتش میگم میشه منو بدین ..میگه میخوای غذا سفارش بدی؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواستم ببینم منویه غذاتون چی کم داره بگم مامانم بپزه براتون بیارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گفتم غم تو دارم..گفتا غمت سر آید...

گفتم نه پ می خوای یه عمری غم تو رو داشته باشم...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گزارشگر : و در اینجا گوساله ای را در حال شیر خوردن می بینیم ! پـَـَـ نــه پـَـَ گوساله ای را می بینیم که مامانش رو داره باد می کنه بره هوا . خودش با دوستاش برن ددر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو اداره پشت میز کارم نشستم،ارباب رجوع اومده میگه کارمند اینجایین؟گفتم پ نه پ رئیس سازمان هوا فضای ناسام اومدم فقط کار تورو راه بندازم!!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

صدای خرپفش کشتمون !تکونش دادم از خواب پریده،میگه سر صدام اذیتت می‌کنه ؟میگم نه پـَـَـ جنس صداتو دوست دارم می‌خواستم بت بگم سعی‌ کن تو اوج که میری رو تحریرات بیشتر کار کنی‌!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو جاده پلیس دیدم دستمو کردم بیرون انگشتمو می چرخونم. رفیقم می گه: داری به ماشینای روبرویی علامت میدی؟! پ ن پ!!!! دارم هوا رو با انگشتم هم می زنم خنک شه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من یه نفر فقط تو تاکسیم، پولو دادم به راننده...
میگه: یه نفر؟
میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ 4تا حساب کن مشتری شیم!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با دوستم رفتیم خرید.برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش میگم نه په خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام،اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میگم آقا خمیر دندون سفید کننده می خوام؟
میگه برا دندونات؟؟؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ می خوام کاسه دستشویی رو برق بندازم!!!!!!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مگس اومده تو خونه رفتم حشره کش آوردم مامانم میگه میخوای بکشیش؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ ،
میخوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
نه پـــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سوسک اومده تواتاق دمپایی رودادم مامانم..میگه بزنمش؟؟؟میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بده پاش کنه تندتر بدوه !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کامپیوترم یه ویروس وحشی گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
نه پـــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه عصای دستم بشه!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو تاکسی کناریم به راننده گفت من بچه امام حسینم ، راننده پرسید میدون امام حسین؟ گفتم: پــــ ن پــــــ ایشون خود علی اصغره ماشالله بزرگ شده مرد شده

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتم داروخونه...میگم باند دارین؟میگه واسه زخم؟...پ نه پ...بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده...بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه.!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفتیم رستوران گارسون اومده میگه چیزی میل دارین؟؟؟
گفتم پ نه پ غدامونو همین الان خوردیم گفتیم بیایم اینجا آروقشو بزنیم دور هم بخندیم!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

رفته بودم اهدای خون مرده میپرسه می خوای خون بدی پـَـَـ نــه پـَـَــ... اومدم نون خشک بدم جوجه بگیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جلو توالت عمومی  وایسادیم یارو می گه آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین..؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ ما سوسکیم اومدیم نهار!!

دلم برای کسی تنگ است...

دلم برای کسی تنگ است...

 

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …

دلم برای کسی تنگ است ه با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد …

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست…

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است…

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است…

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…

دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست…

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند…

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…

دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است…

دلم برای کسی تنگ است  که دل تنگ دل تنگی هایم است…

دلم برای کسی تنگ است

همیشه

لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود.

من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام

از همه جا (۳۸) ادبی

خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بفهمان که اودکلن کار حمام را نمیکند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پشتکار رو از اون ساعتِ زنگداری یاد بگیر که تادهنتو سرویس نکنه، صداش قطع نمیشه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی مو توی غذا باشه ، فرقی نمیکنه مژه ی دلبر باشه ، یا سیبیل اکبر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

حکیمی فرزند را فرمود : جان فرزند نه آنگونه بر زنان هیزی کن که ایشان را آبستن نمایی و نه آنگونه سر در زیر دار که گمان کنند چیزی در تنبان نداری

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در دنیایی که همه یا گوسفندند یا گرگ
ترجیح میدهم چوپان باشم
همدیگر را بدرید
من نی میزنم
♪ ♪♪ ♫

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


این روزها حالم از همه چیز و همه کس به هم می خورد. زیادی عوق می زنم. احتمالا حامله شده ام! این روزگار لعنتی بالاخره کار خودش را کرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی به تعداد لحظاتی که توش نفس می کشی نیست!
به تعداد لحظاتیه که توش نفست بند میاد!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چند ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ بابا بزرگاﺑﻪ ﻧﻮﻩﻫﺎ:
ﺁﺭﻩ ﻧــــــــﻮﮤ ﮔـــﻠﻢ
ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊﻫﺎ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻗﺎﻃﯽ ﺑﻮﺩ!..!!!
.
.
.
*ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﮥ ﺗﻔﮑﯿﮏ ﺟﻨـــ ــــﺴـــ ـﯿﺘﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩها*

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


این اشتباه من بود که کار های تو رو با یه "ش" اضافه می خوندم
تو به قلبم "عق " زدی و من اونو "عشق" می دیدم
تو برای دلم "ور" زدی و من اونو "شور" زدن دلت می دیدم
تو اراجیفت رو "عر" می زدی و من همه اونها رو"شعر" می دیدم.
تو ارزش یه "اه" رو هم نداشتی اما من تورو "شاه" می دیدم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

حدیث جدید درباره تابستان.
.
.
.
.
ﺑﻬﺸﺖ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯿﻬﺎﯾﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻮﻟﺮ ﻣﺎﺷﯿﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی‌ِ مجردی یعنی‌ با دیدنِ تختِ دو نفره صرفاً به جایِ بیشتر واسه لنگت فکر کنی‌

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نمی خواهم بعد از مرگم ؛ به احترامم یک دقیقه سکوت کنی ، اکنون که زبانت نیش دارد دهنت را ببند ...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

غضنفر میفته دنباله دختره به دختره میگه دوست دارم.
دختره میگه نیا دنبالم اسیر میشی ها
غضنفر میگه انقدر میام دنبالت تا شهید بشم!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میدونی کـــوکــو سبزی به انگلیسی چی میشه؟؟
.
.
.
.

.
.
where is where is Vegetable 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

مردی تو یک فروشگاه بزرگ به یه دختر زیبا میرسه و میگه: خانم, من زنمو اینجا گم کردم ناراحت نمی شید اگه کمی با شما صحبت کنم؟ دختر:چرا!؟؟ !! مرد:چون هر بار که با یه زن خوشگل صحبت می کنم زنم یهو پیداش می شه!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شنیدین این دخترای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟

یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من! ازدواج که قصد نمی خواد!! خواستگار می خواد که تو نداری!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


شنیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟

یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من! ازدواج که قصد نمی خواد!! پول می خواد که تو نداری!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سخن قصار از غضنفر:
وقتی کسی به تو می گوید: « کلا گفتم... » منظورش این است که
فلانی بی خیال جزئیات شو، گیر نده. گـــــ* ــه خوردم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرد که ضعیف باشد، زن می شود ضعیفه !!