از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

عشق

میل به عشق،قاطعانه ترین نشانه برای اثبات وجود خداوند است 

 

عشق پرتویی جادویی است

برخاسته از
 
آتشی در ژرفای روح
 
که جهان اطراف را روشن می کند
 
عشق به ما این توانایی را می دهد
 
تا به زندگی به چشم رویایی زیبا
 
در بین دو بیداری بنگریم
 
عشق را آرزویی نیست جز به تححق پیوستنش 


بانوی قصه های ...

بانوی قصه های شبانه ! ترانه پوش
بنشین کنار من ، غزلی تازه دم بنوش

بنشین کنار من ، نفسی تازه کن ، بخواب
در من بپیچ دختر زیبای دیرجوش !

با من بجوش ! قُل قُل صد بوسه ! غلغله
غوغایی از تو می شود این شب ، شب خموش

در من شبیه کولی شبگرد کوچ کن
بگذار کوله بار دلت را به روی دوش

چوپان واژه واژه من باش در شبی
که می رسد صدای شغالان از آن به گوش

بردار باز نی لبک باد را ؛ بزن
از میش ِماه ، شیر ِجنون و عطش بدوش

رو کن به آسمان ، به زمین اقتدا نکن
در کار گِل نباش ، برای دلت بکوش

مردم به فکر قصر شنی روی ساحل اند
عاشق به فکر وسعت دریای روبه روش

پارو بزن ! نه... منتظر بادها نباش
یک قایق است و کثرت امواج پر خروش

هی غصه می خوری که چه؟!...عشق از سرم گذشت
ما نیستیم مشتری شهر غم فروش

پالان غم کج است ، تو بر رخش عاشقی
بگذار زین و بگذر از این قاطر چموش

عشق است شوکران و بمیریم اگر : شهید
غم ، سم خودکشی حقیرانه : مرگ موش

وصل یار

 

 

نیمه شب آواره و بی حس و حال              در سرم سودای جامی بی زوال
پرسه ای آغاز کردم در خیال                    دل به یاد آورد ایام وصال
از جدایی یک دوسالی می گذشت            یک دوسال از عمر رفت و برنگشت
دل به یاد آورد اول بار را                          خاطرات اولین دیدار را
آن نظر بازی و آن اسرار را                        آن دو چشم مست آهو وار را
همچو رازی مبهم و سر بسته بود              چون من از تکرار، او هم خسته بود
آمد و هم آشیان شد با من او                  هم نشین و همزبان شد با من او
خسته جان بودم که جان شد با من او       ناتوان بود و توان شد با من او
دامنش شد خوابگاه خستگی                  اینچنین آغاز شد دلبستگی
***
وای از آن شب زنده داری تا سحر             وای از آن عمری که با او شد به سر

ادامه مطلب ...

ابر و باران

  

باران نباش تا با آن التماس به پنجره بکوبی که نگاهت کنند  

ابر باش که با التماس نگاهت کنند که بباری 

 

عشق یعنی

عشق یعنی با تو خواندن از جنون ***** عشق یعنی سوختن ها از درون
عشق یعنی سوختن تا ساختن ***** عشق یعنی عقل و دین را باختن
عشق یعنی دل تراشیدن ز گِل ***** عشق یعنی گم شدن در باغ دل
عشق یعنی تو ملامت کن مرا ***** عشق یعنی می ستایم من تو را
عشق یعنی در پی تو در به در ***** عشق یعنی یک بیابان دردسر
عشق یعنی با تو آغاز سفر ***** عشق یعنی قلبی آماج خطر
عشق یعنی تو بران از خود مرا ***** عشق یعنی باز می خوانم تو را
عشق یعنی بگذری از آبرو ***** عشق یعنی کلبه های آرزو
عشق یعنی دل سپردن تا ابد ***** عشق یعنی سروهای سربلند
عشق یعنی تو بسوزانی مرا ***** عشق یعنی سایبانم من تو را
عشق یعنی بشکنی قلب مرا ***** عشق یعنی می پرستم من تو را
عشق یعنی آن نخستین حرفها ***** عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست ***** عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
عشق یعنی تک درختی در کویر ***** عشق یعنی عاشقانی سربه زیر
عشق یعنی بگذری از هفت خوان ***** عشق یعنی آرش و تیر و کمان

عشق یعنی با تو آغاز سفر

*******
عشق یعنی با تو بودن تا ابد

تو هم با من نمی مانی

تو هم با من نمی مانی

برو بگذار برگردم

دلم می خواست می شد با نگاهت قهر می کردم

برایت می نویسم : آسمان ابریست ، دلتنگم

و من چندیست دارم با خودم ، با عشق می جنگم

اگر می شد برایت می نوشتم روزهایم را

و سهم چشم هایم را ، سکوتم را ، صدایم را

اگر می شد برای دیدنت دل دل نمی کردم

اگر می شد که افسار دلم را ول نمی کردم

دلم را می نشانم پای یک دلتنگی ساده

کنار اتفاقی که شبی ناخوانده افتاده

همیشه بت پرستم ، بت پرستی سخت وابسته

خدایش را رها کرده به چشمان تو دل بسته

تو هم حرفی بزن ، چیزی بگو ، هر چند تکراری

تو هم حرفی بزن ، چیزی بگو ، هر چند تکراری

بگو آیا هنوزم مثل سابق دوستم داری

خودم می دانم از چشمانت افتادم ولی اینبار

بیا و خرده هایم را از زیر دست و پا بردار

تو هم با من نمی مانی ، برو بگذار برگردم

ساده دل

در دیاری که مردمانش عصا از کور می دزدند من ساده دل , صداقت جستجو کردم

به روز و با ایمان

 با عرض پوزش از همه خانومای محترم که اصلا راجع به شخصیت پاکشون نمیشه هیچ ایرادی گرفت .  طرف صحبت من  اون دسته از خانومایی هست که راحت هر کاری می کنن و ...

 دیدین بعضی ازین دخترای بی قیدی که خودشون همه کاری می کنن ؟ 

وقتی ازشون می پرسی چه شوهری دوست دارن می دونی چه جوابی بهت می دن  ؟

می گن نجیب با صداقت ،خوش اخلاق  ، پولدار ،به روز و باایمان .... 

این دوتای آخر  برام خیلی جالبه  ... 

آخه از ایمانی میگن که خودشون اصلا بهش پایبند نیستند.

می دونین  به روز بودنش  رو برا خودشون می خوان و ایمانش رو برا دیگران . 

نمی دونم اگه خودشونم باشن آیا همین جوری میشن یا نه؟ !!

فراموشی

خدا هم خوب می داند چرا بنده نمی آید...  

.

در این دنیای وانفسا کسی دل  را نمی خواند...  

همه در جنب و جوش خود به دنبال کسی هستند ... 

رفیقان هم گرفتار  عزیز و دلبری هستند ...

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

ستار ..... صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، یکماه تکیه راه می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان شیره!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری ...!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

فرشید پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین ورژن! پوسترهای حضرت علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

آقای .... تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم مشتری‌هایش را!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمی‌افتد!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

سیامک چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دسته‌های عزاداری اسفند دود می‌کند!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

نیما پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی! سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

حاج .... مداح معروف شهر، بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

.... رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و ۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

حاج آقا ....، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!

 

  

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی محرم می‌آید...

کل یوم عاشورا

یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه

کل ارض کربلا

یعنی...چند مسجد و چند تکیه !

 

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد

او هم می‌رود

تا سال بعد !

تا یاد بعد

قشنگ است

به دردهم اگرخوردیم قشنگ است. 

 به شانه بارهم بردیم قشنگ است.  

دراین دنیاکه پایانش به مرگ است. 

برای هم اگرمردیم قشنگ است

فرهنگ پذیرایی کردن و پذیرایی شدن در غرب

 فرهنگ پذیرایی کردن و پذیرایی شدن

۱- بهتر است آقا و خانم میزبان در دو انتهای میز غذاخوری و یا در وسط میز روبروی یکدیگر بنشینند.


۲-
اگـر فرد مهمی میهمان بود می باید وی سمت راسـت خانم میزبان و همسرش سمت راست میزبان آقا نشانده شود.


۳-
بطوری کلی طرز قرار گرفتن میهمانان باید طوری ترتیب داده شود که هیـچ دو مـــرد و هیچ دو زنی کنار یکدیگر قرار نگیرند.


۴- زوج متاهل باید روبروی یکدیگر و زوج نامزد باید در کنار یکدیگر بنشینند.


بقیه رو در ادامه بخونید ...

ادامه مطلب ...

مناجات

خدای رحیم و رحمان!

خدای خوب و مهربان خدای صبور و بی نیاز!

 خدایی که مظهر قدرت، عزت، شرافت و پاکی ها هستی!

تو را فقط، فقط به خودت، تو را به بی کرانی دریاهایت، تو را به عظمت کوههایت، به مخلوقاتت، به آفرینش پدیده هایت،

 و فقط به نام زیبای الله ات که مظهر همه چیز است قسم میدهیم، که کمکمان کن تا دستگیر بندگانت شویم، کمک مان کن تا ما هم مانند تو صبور، عظیم، شریف و پاک شویم تا بتوانیم همانی باشیم که گفتی و خواستی و اشرف مخلوقات باشیم

ما را از بندگانت  بی نیاز  گردان و رحمتت را از ما ردیغ مدار  همانگونه که تا به حال نیز نکردی و ما تنها و تنها نیازمند همین رحمتت هستیم و از هر آنچه در بهشت وعده دادی فقط رضای تو را می خواهیم نه بهشتت را.

 

اوج

 

شعرای یمانی

 

از اوج آسمانها یک شب مرا صدا کن  

یا یک نفس دلم را ازین قفس جدا کن 

 

*** 

خورشید باش .. 

تا اگر هم خواستی بر کسی نتابی ... نتوانی  

 

کودکی

 

 

ما سه چیز را در کودکی جا گذاشته ایم... 

 

۱- شادمانی بی دلیل... 

۲-دوست داشتن بی دریغ... 

۳-کنجکاوی بی انتها..

یاد بگیریم

 

 

یاد بگیرید : 

دیگران را ببخشید ... 

نه به خاطر اینکه آنها لایق بخششند... 

به این خاطر که شما لایق  آرامش هستید. 

 

 

یاداشتهای دکتر شریعتی

جملات قصار دکتر علی شریعتی :

*. تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی انرا میپذیرد

*.انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود ،احساس تنهایی بیشتری می کند. 

*.انسان عبارت است از یک تردید. یک نوسان دائمی. هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است. 

*. خداوندا من با تمام کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری. 

*. هر کس بد ما به خلق گوید ما چهره دل نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوییم تا هردو دروغ گفته باشیم . 

*.خدایا هر که را عقل دادی ، چه ندادی؟ و هر که را عقل ندادی ، چه دادی؟؟؟ 

*.هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم . 

*.نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید . فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست. 

*.خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت. 

*.انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد. 

*.در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد. 

*.زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت . 

*.می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شم... 

همه چی با یه بوس شروع میشه

همه چی با یه بوس شروع میشه .... 

 ببخشیدا ....  

 پس مراقب باشین ... 

 

.

 

 

به خاطر تو

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سزایم این نبود عاشق

 

 

 

اگر امروز دلگیرم ..... 

اگر امروز نالانم .... 

 سزایم این نبود عاشق .... 

مرا در رنج و غم اکنون رها کردن .. 

. برای دل خوشی اکنون پیام عشق را خواندن . 

به زیر لب کمی نجوای دل گفتن.. 

 سزایم این نبود  عاشق .. 

 سزایم این نبود  عاشق ..

یادت نرود

  

 

کاش یادت نرود  ...

روی آن نقطه پر رنگ بزرگ  ..

بین بی باوری آدم ها  ...

یک نفر می خواهد... 

 با تو تنها باشد... 

 نکند کنج هیاهو بروم از یادت...

نخواهی فهمید..

عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی ... 

دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم ... 

درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی ... 

گوش خواهم داد بی هیچ سخنی ... 

در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی... 

 در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی.. 

 اینگونه شاید احساسم نمیرد

کیه... امیدوارم

 nnleyv.jpg

 

کیه که از یه دل شکسته خبر داشته باشه ؟ ...

کیه که همه چیزو با ترازوی شک خودش می سنجه ؟... 

کیه که همش دلا رو می شکنه تا دنیا رو آه برداره ؟.... 

کیه که با ندونم کاریاش  اعتماد و میشکنه؟....  

کیه..... 

کیه... 

آره من می دونم  اون کیه ... 

اونی که معنی عشق و غلط فهمیده .. 

اونی که با هوس های  زود گذرش عشق و به بازی گرفته ... 

اونی که خاطرات قشنگ و با همه خوبیاش دفن می کنه ... 

اونی که باعث میشه قلب بشکنه ... 

نمی گم اسمش چیه . 

خودش فهمید ... 

امیدوارم دیگه با کسی این کارو نکنه.. 

امیدوارم

دروغ

چرا درست وقتی که به یکی اعتماد پیدا می کنی  او شروع می کنه به دروغ گفتن؟ 

چرا وقتی همه احساسات پاکت رو به پای یکی می ریزی  اون  تو زرد از آب در میاد؟  

چرا ؟ 

چرا؟ 

 . 

 واقعا چرا ؟ 

مگه درستی و پاک چه عیبی داره که همه دروغ میگن؟ 

خداااااااااا. 

چرا؟

به کدامین گاه ........ 

. تنهایی ... 

چرا مزد محبت این چنین است؟  

دریا

باز هم آمدی تو بر سر راهم

آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم

دردا; من جوانی را به سر کردم، تنها از دیار خود سفرکردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است

خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی

دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور

دنیا سر گذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرق در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان وبی هم آوازم

میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را

باز هم آمدی تو بر سر راهم

آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم

دردا; من جوانی را به سر کردم، تنها از دیار خود سفرکردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است

خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی

دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور

دنیا سر گذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرق در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان وبی هم آوازم

میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را

دلتنگی

گاهی در زندگی دلتان به قدری برای کسی تنگ می شود
که می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاوریدو در آغوش بگیرید


گروه اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com