از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

حرف دل روز مادر

 این متن خیلی منو گرفت  

از وبلاگ صمیم برداشتم 

  http://alisa50-50.blogsky.com 

دوست دارم شما هم بخونید 

خدا رو شکر بیدار خوابی های  اولیه تموم شد و زخم ها رو به بهبود  هستند. ممنونم از  توصیه  و دلگرمی  همه. دوره واگیر بیماری  تموم شده و امروز من سر  کار برگشتمپسرک هم خوب  حالی  به خودش  داد و ایشون هم دیگه دم رو غنیمت  شمردند و تا میتونستند زحمات مادر  بدبخت در  مورد  کم شدن دفعات شیر  خوردن روز رو بر باد فنا دادند و  روزی  پنج شش بار  حداقل شیر میخوردند و به ریش  ما و پروژه از شیر  گرفتن میخندند..میترسم باز بخوام برم سمت این پروژه ایشون یک بامبول دیگه از  خودشون در بیارن!!!  

 آقا  ما توی  این چند روزه که خونه بودیم هی  نشستیم فکر  کردیم برای  روز  مادر  چی  بخریم برای  مادرهای  محترم. مامان خودم که مشکلی  نیست . همه چیز رو قبول میکنه و هر نمیگه وای  این چی بود؟ چرا اینو خریدید؟ گرون بود .من دلم نمیاد  ..الان بچه واجب  تر  از  این روزهای  من در  اوردی  هست و از  این حرف ها..باور  کنید مامان جون دقیقا همین ها رو میگه..اگه بهشون پول هدیه بدم میذارن کنار برای   یو  نا و  قبول نمیکنن..اگه لباس و اینا بدم ته دلم مطئن نیستم که کاملا پسندیده باشه چون مشکل پسنده اساسی..اگه گل بدم میگه اینا چیه؟  چرا زحمت برای  این ها کشیدید کلا توی  فاز  گل و اینا نیست ..تابلو بردم یکی  دو سال که خب  زدند توی  خونه و دیگه تابلو خریدن تابلوست دیگه ! بعد من نشستم هی  فکر  کردم هی فکر کردم یکهو یک لامپ کم مصرف روشن شد توی  کله ام..خودشه ..خود خودشه... 

فکر  میکنید من امسال چی  خریدم برای  مادر شوهرم؟  یعنی  به عقل هیچ کس  نمی رسید و  مطمئن بودم بهتر  از  این تا حالا کسی  بهش  کادو نداده...خب  من چون می دونستم ایشون دست و پا و کمر  ندارند و  کار بقیه و کارگر جماعت رو هم که اصلا قبول نداره رفتم و  در  اقدامی   CIA  مابانه!!  یک کیسه باقالی  خریدم!! بعله عزیزانم اشتباه نخوندید ..باقالی..به مامانم گفتم حالا که من خونه ام و مرخصی  هستم یک ده پونزده کیلویی  باقالی  بخر برام میخوام برای مامان جون. ایشو ن هم نیم ساعت بعد  یالله یالله گویان با یک عد  جوان برومند  60 ساله راننده اژانس  وارد  شدند و یک کیسه به وزن 23.5  کیلو باقالی رو گذاشتند وسط  هال و  گفتند مامان جان من دستم خیلی  در میکنه و  حالم خوب  نیست..خداحافظ!!!  

 و این چنین شد که صمیم ماند و حوضش!  بیست و سه کیلو و نیم باقالی  به عمرم اینقدر  روی  همدیگه ندیده بودم.. توی  اون دو ساعتی که پسرک خواب بود من حدودا نصف کیسه رو  پاک کردم و چون وقت نبود و باید زودتر  پوست هاش رو از  خونه بیروم میربردم فقط از وسط باقالی ها رو نصفشون کردم تا بعد بذارم توی  اب و راحت پوستشون رو بکنم..یعنی  دوباره کاری! خلاصه خدا ساعت ۴ علی رو رسوندو کسی که یک پر سبزی دوست نداره دست بزنه و کلا از  این جور  کارها فرار  میکنه وقتی  فهمید  قضیه چیه نشست و بیشترش  رو پاک کرد و  پوست کند..اینطوری بگم که ساعت ۸ که مامان زنگ زد من حالم بهتره بیام کمکت  شاخاش  زد بیرون وقتی  فهمید  اخرشه و  داره تمم میشه . این وسط  من و پسرک یک دو ساعتی  هم خوابیدیم و پدر طفلکی  مشغول پاک کردن کادوی روز  مادر جانشان بودند!! ممکنه بگید چرا ندادی بیرون پاک کنند؟  خب  عزیزم بیرون که مثل من دونه دونه زردهاش  رو جدا نمیکنه  که...خط  کش  نمیذاره مثل من که چاکش  از  وسط باشه ..من یک چیزی  میگم از  این مامان جون شما یک چیزی  میشنوید ها! انقدر  تمیز و مرتبه همه چیز  تو فریزرشون که باورتو ن نمیشه . یک بار  دیگه هم گفتم که اگه دور  از  جون کسی  توی  خونه اونا کور بشه اصلا سختش  نیست چون جای  همه چیز  توی  خونه فیکس  هست و  مثلا شونه روی  دراور  حتی  زاویه اش  با روز  قبلش  یکیه!! خلاصه که  این کادو باید کاملا مطابق  سلیقه  ایشون می بود تا ارزش  خودش  رو داشت و خوشبختانه این کار بسیار مورد توجه  مامان جون قرار گرفت.برای  مامانم هم تازه یک کیف شیک خریده بودم و  برای روز  مادر  فعلا به جز لباس  که می دونم دوست داره گزینه دیگه ای  نیست توی  ذهنم. یعنی  هست ولی  خمیر مایه اصلیش ¤ نیست مادر  جان! دیشب  خونه جاری  جان بودم و براشون شام برده بودم که یکدفعه یک کادو گذشت جلوی  من و یکی  هم جلوی  مامان جون و تبریک گفت..کلی  غافلگیر شده بودم..گفتم چرا به من کادو میدی؟  پسرک به تو میگه مامانی  من باید برات چیزی  میخریدم...یک لباس  خوشگل که دست بر قضا کاملا سایز من بود و رنگ و طرحش رو دوست داشتم هدیه گرفتم و  مامان جون باز  بیچاره یک لباس  کوچیک تر  از  سایزش  گرفت و کلی  خورد توی  پرش..بندهع خدا جاری دومین باریه که لباس  میگیره و  خیلی  کوچیک تر  از  سایز  مامان جونه..البته ایشون چاق  نیستند ولی  خب به هر  حال اندامی  هم نیست دیگه اونقدر..الان مامان جون مونده این لباس  ها رو چکار  کنه که به جاری  جون برنخوره..گیری  کرده بود  بنده خدا..  من پیشنهاد دادم از همون مغازه ای  که خریده ببره عوض  کنه که ظاهرا همه لباس هاش  همون سایز و تیپه و  انتخاب  بهتری  نداره ..امروز  هم به من گفت که صمیم جان! دلم برای  پول های  بچه بیچاره ام می سوزه که اینطوری  هدر  میره!!!  منم گفتم باز  مادر  شوهر بازی  در  اوردین مامان جون ها!! خب  بنده خدا نمی دونسته که ...حالا شمام بگید  خوبه مرسی  بعد یک کاریش  بکنید..من اگر بودم و قتی  می دیدم با کادوی  پارسالم طرف خیلی خوشحال نشده از  این چیزهای  خاص  مثل لباس  نمی خریدم براش و یک کادوی  عمومی  تر میخریدم..بلاخره باید کادو مناسب  حال دو طرف  باشه ..  به علی  میگم حالا تو نمی شد وقتی  دارن به من کادو میدن بلند بهم تبریک میگفتی  جلوی  مامانت اینا!!؟  میگه من که شب قبلش  برات شیرینی  خامه ای  خریدم که!!  جالبه که میدونه من رژیم دارم و نصفه کوچولو خوردم و تازه میگه چرا بیشتر  نمیخوری  ..برای  تو خریدم!! فعلا هم بویی  از  کادو مادو نمیاد .ببینیم چکار  میکنه این بشر  بلاخره!! البته تبریکات عاطفیشون رو تا حد چسبیدن به سقف کائنات  به جا اوردن ها...  من هم روز  مادر  و روز  زن و   این روز  نمادین رو به همه دختران و زنان کشورم تبریک میگم..ب امید روزی که از زن بودن خودمون  راضی باشیم..جنس  دوم نباشیم ..و حقوق انسانیمون لطفی  نباشه در  حقمون..محبت های  طبیعی همسر و درکش نعمتی  خاص!  نشه در  زندگیمون و به قول دوستی  به امید  درک بیشتر ...  

هیییییییییییی  مادر  ..حوا جان چی  کشیدی  تو تا طرف رو آدم کردی!! باز  خوبه دلت خوش بود که بلاخره آدم شد!!! ما چکار  کنیم!

مگر من بی غیرت هستم ، کوهی از مشکلات مردم را ببینم و ...

مگر من بی غیرت هستم ، کوهی از مشکلات مردم را ببینم و لب به اعتراض نگشایم -  

ناصر حجازی 

 

کوتاه نوشته ی مسیح علی نژاد: ناصرخان یک کم از اون عطر غیرتت رو بپاش رو سرِ امپراطورهای دوقطبی و اسطوره های سطحیِ ناشریف....عشقِ فوتبال نبودم اما دارم می بینم که مَرد مُرد، اما شهر بوی عشق گرفت.... بدرود ناصرِ حجازیِ ایران....برخی از نام ها خودشان زیبا تر از القاب اند 

 

*************************

یکی از اعضای گروه پیشنهادی دادن با این مضمون: این ایمیل رو به باشگاه منچستریونایتد بزنین تا قبل از بازی با بارسلونا یک دقیقه سکوت کنند به احترام حجازی

این متن اش:
We would like to request a moment of silence before the final match of the European League in honor of Iran's legendary goalkeeper, Naser Hejazi, who passed away in the early morning of May 23, 2011,
به این آدرس:
conference@manutd.co.uk

حتما میدونید که ناصر حجازی مدتی هم در تیم منچستریونایتد تمرین میکرده و پارسال هم آلکس فرگوسن برای ایشون نامه نوشت و ضمن اظهار همدردی ، آرزوی سلامتی برای ناصر حجازی داشت 

مادر عزیز روزت مبارک

یادت هست مادر؟
اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، کشتی؛ تا یک لقمه بیشتر بخورم
یادت هست؟
شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران
میگفتی بخور تا بزرگ بشی
آقا شیره بشی...
ـ
خانوم طلا بشی
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم حتی بغض های نترکیده ام را
روزت مبارک مادر عزیزم
 

 

اگر 4 تکه نان خوشمزه باشد و شما 5 نفر باشید کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است
دم تمام مادر‌های گٔل و دوست داشتنی گرم

 *************************

یارو رفته مادرشو گذاشته خونه سالمندان بعد میگه میخوام یه هدیه واسه مامانم بخرم که سورپرایز بشه

*************************

به سلامتی مادرم که بخاطر من شکمش را بزرگ کرد. بخاطر او که خط چشمش را با عینک عوض کرد، بخاطر او که میهمانی های شبانه را با شب بیدار ماندن در کنار من عوض کرد، پول کیفش را با پوشک بچه عوض کرد. بخاطر آن مادری که همه چیز را با عشق عوض کرد 

 

******************************

اگر می توانستم ، یک روز از تقویم را روز جهانی بوسیدن دست مادران نامگذاری می‌کردم 

 

 

 

از همه جا ( ۲۷)

 

 

مطمئنی این بالا امنه ؟   

 دستتو بکش مرتیکه فلان فلان شده ... مگه خودت ناموس نداری ـ

 

 

ایرانی ها سومین قوم تنبل جهان

میزان بالای تماشای تلویزیون در ایران به جای کتابخوانی و تمایل زیاد به استخدام در دستگاه دولتی ( پشت میز نشینی)،همچنین عدم تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی و وجود تعطیلی فراوان سالانه ( بین التعطیلین) از جمله خصایص دیگر است

 

مهر: مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه بر اساس آمارهای مجله جهانی ارزیابی رفتار بین المللی، ایرانیان در تنبلی اجتماعی بعد از اعراب و آفریقاییان جایگاه سوم را در جهان به خود اختصاص داده اند گفت:در نمونه گیری از میان سه هزار و 328 نفر از جوانان مشخص شد که 45 درصد آنها دچار تنبلی فردی بودند

 در حق ما اجحاف شده. ما باید قهرمان میشدیم  ـ 

*********************** 

صرفا جهت اطلاع: به گزارش جام جم، تلفن 118 هم پولی شد! پایان خبر  ـ

***************************

بهش میگم از فلان راه بریم نزدیکتره نظرت چیه؟! میگه نه این راه رو بریم زودتر طول میکشه!! ـحالا یکی بیاد "زودتر طول میکشه" رو واسم تفسیر کنه !! جمله بندیه داریم؟  ـ

****************************

یه استاد داشتیم هر سری میومد سر کلاس به دخترا تیکه مینداخت . یه بار دخترا تصمیم میگیرن با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون . قضیه به گوش استاد میرسه جلسه بعد یکم دیر میاد سر کلاس میگه از انقلاب داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده رفتم جلو پرسیدم گفتن با کارت دانشجویی شوهر میدن! دخترا پا میشن برن بیرون استاده میگه کجا میرید وقتش تموم شد تا ساعت 10 بود  ـ

**************************

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﭘﺸﺖ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰ، ﯾﻪ ﻣﻌﺘﺎﺩﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﻃﺮﻑ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺗﺎ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﮐﻨﻪ، ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻬﺶ ﺩﺍﺩ، ﯾﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ" :ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﻩ! ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﯽ ﺧﺮﻩ..... "ﺁﻗﺎﯼ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﺍﻧﺎ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺳﺮﺷﻮ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻃﻠﺒﮑﺎﺭﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ" :ﭘﺲ ﺑﺮﻡ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺑﺨﺮﻡ؟ !! ـ

 پررو  ـ

***************************

طرف مغازه زده به اسم: «پنچرگیری برادران موسوی به جز یحیی»!  ـ

******************************

یه نفر(!) با زنش میرن پیک نیک
زن: بشینیم زیر اون درخت
مرد میگه نه! همین وسط جاده امن‌تره! زود پتو رو بنداز!
ـزن: آخه اینجا ماشین میزنه بهمون!ـولی مرده با اصرار وسط جاده پتو رو پهن می‌کنه و می‌شینند وسط جاده! ـ

بعد از مدتی یه کامیون میاد طرفشون هر چی بوق میزنه، اونا از جاشون تکان نمیخورن، کامیونه هم فرمونو میپیچونه میره تو درخت.
مرد به زنش میگه: دیدی گفتم وسط جاده امن‌تر! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مرده بودیم!!!  
ـ

*************************

تو پمپ بنزین کارت سوخت طرف جلوایم که بنزین می زد جا موند رفتم دنبالش بعد کلی گاز دادن و مسیر دور کردن و چراغ نور بالا دادن طرف زده کنار کارت و بهش دادیم مردک میگه خداییش چند لیتر زدی؟
ملت بی چشم و روئه ما داریم ؟ فردین بازی بی خود و بی جهت من دارم ؟

***********************

 چند وقت پیش داشتم سواره مترو میشدم خانمه بعد از کلی هول دادن رفته نشسته رو صندلی بعد که نگاش میکنم میخنده میگه : آدم میاد مترو روحیه اش عوض میشه یکم هول میدیم میخندیم ... واقعا که ....  ـ

  

زندگیه داریم؟

عمه ی عطار

چندی پیش دوستم تعریف می کرد که برادرزاه ی دبستانی اش هیجان زده از مدرسه به خانه می‌آید و می گوید که سر صف اعلام کردند که هر کس که بهترین تحقیق راجع به زندگی عمه ی عطار بکند و تا پایان هفته به مدرسه بدهد جایزه تعلق می گیرد.
همه خانواده به اصرار برادرزاده به تکاپو افتادند تا راجع به عمه ی عطار تحقیق کنند اما دریغ از یک خط که در مورد خانواده پدری عطار در کتابها نوشته شده باشد و معلوم نبود آیا عطار عمه هم داشته است یا نه؟ به هر کسی که دستی در ادبیات داشت رو انداختند و همه متعجب بودند که این دیگر چه جور مسابقه ای است؟ باز اگر راجع به خود عطار بود یک حرفی اما عمه عطار؟!
خلاصه آخر هفته مادر بچه تصمیم می گیرد به مدرسه برود و با مسئولین آن صحبت کند که این چه بساطی است که راه انداخته اند و تحقیق محال از بچه ها خواسته اند. فکر می کنید چه جوابی به وی داده اند؟
مدیر مدرسه پاسخ می دهد: که اصلا موضوع این مسابقه تحقیق در مورد زندگی "عمه ی عطار" نبوده بلکه تحقیق در مورد زندگی "ائمه اطهار" بوده است

در زندگی فهمیده ام که

 -فهمــیده ام که باز کردن پاکت شیر از طرفی که نوشته
" از این قسمت باز کنید" سخت تر از طرف دیگر است . 54 ساله

-فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی
دستت تو جیبته روی یخ راه بری . 12 ساله

-فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد
بدون آنکه به زنت بگویی " دوستت دارم" . 61 سال

-فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم،
آن را به نحو احسن انجام می دهم . 48 ساله

-فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم . 38 ساله

-فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند
ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. 20 ساله

-فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه
" حالا باشه تا بعد " این یعنی " نه" . 7 ساله

-فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که
آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. 42 ساله

-فهمــیده ام که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند
هرگز اتفاق نمی افتند . 64 ساله

-فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند ،
من می ترسم . 5 ساله

-فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک
"زندگی خوب"حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند . 72ساله

-فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم ،
نفر جلوی من اصلا عجله ندارد . 29 ساله

-فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم
زمانی است که از تعطیلات برگشته ام . 38 ساله

-فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل - رفع همان مشکل
و اعلام رفع مشکل به همه. 34 ساله

-فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری ،
باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید . 29 ساله

-فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم
ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. 29 ساله

-فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. 31ساله

-فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده

-فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست...
اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند! 27 ساله

-در زندگى فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم....
خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیتها و مراحل مختلفه زندگیم
تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم.

-هر کسى مسئول خودش هست، هرکسى
تو قبر خودش میخوابه، من باید آدم درستى باشم. 42 ساله

-فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد
بلکه از ان رد می شود. 50ساله

-فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. 35 ساله

-فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید
بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی ! 36 ساله

نقل قولهای از افراد متفاوت از کتاب
راستی شما چی از زندگی فهمــیده اید

از همه جا ( ۲۶)

*.  آزادی بیان که داریم، آزادی پس از بیان نداریم...
 *.   همه دنبال دهکده جهانی اند، ایران دنبال ملی کردن صنعت اینترنت! 
 *.   پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه آخه قبلا شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!
  *.   رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز می‌کنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه! 
 *.   کاردار سوئیس رو احضار کردن که بره به آمریکا بگه چرا عربستان نیروهاشو فرستاده بحرین! 
 *.   رفتم شلوار بخرم میگم کجاییه؟ میگه ایتالیاییه؛ میگم چرا پرچم ایران داره پس؟ میگه دِ! این پرچم ایتالیاست! میگم پس این الله وسطش چیه؟ میگه برای ایران زدن دیگه!! 
*.    تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد؛ دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت قربون قد و بالات مادر مواظب باش! 
  *.  قزوین! مجسمه دهخدا تو خیابون فردوسیه، مجسمه فردوسی تو خیابون دهخدا... 
*.    میری آدامس اوربیت بخری، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده! 
   *. طرف میخواد تو کنکور تقلب کنه زنگ میزنه دفتر مراجع استفتاء! 
 *.   طرف تو فیس بوکش چنان پست‌های سیاسی‌ای میذاره که فکر میکنی چگوارای زمانه، بعد بهش میگی چرا تجمعات رو نمیای؟ میگه مامانم نمیذاره!!! 
    *. یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقه‌ش نوشته تولیدی برادران عباس‌پور! 
    *.  رفیقم زنگ زده میگه ویسکی سراغ نداری؟ میگم برای چی میخوای؟ میگه بابام امشب از کربلا میاد کلی مهمون داریم!

کاش عاشقت نمی شدم

فرصت ما تموم شده
باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو
کدوممون مقصریم

خاطره ها رو یادمه
لحظه به لحظه، مو به مو
هیچی رو یاد من نیار
اونقد خرابم که نگو 

بد بودم و بدتر شدم
میرم با پاهای خودم
میرم نمی دونم کجا
آخ...کم آوردم به خدا

دلگیرم از دست خودم
کاش عاشقت نمی شدم
هر جوری می خواستم نشد
از غم یه ذره م کم نشد

من موندم و تنهاییام
از دنیا هیچی نمی خوام
عاقبت منو نگاه!
اشتباه پشت اشتباه

هر روز عاشقتر شدیم
تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم

فقط گریه، فقط عذاب 

صد تا سوال بی جواب
نه من، نه تو، از عاشقی خیری ندیدیم

دلگیرم از دست خودم
کاش عاشقت نمی شدم
هر جوری می خواستم نشد
از غم یه ذره م کم نشد

من موندم و تنهاییام
از دنیا هیچی نمی خوام
عاقبت منو نگاه!
اشتباه پشت اشتباه 

فرصت ما تموم شده
باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو
کدوممون مقصریم

خاطره ها رو یادمه
لحظه به لحظه، مو به مو
هیچی رو یاد من نیار
اونقد خرابم که نگو

از همه جا ( ۲۵ )

تو ولیعصر یه آقاهه سالمه سالم نشسته، رد شدم میگه یه کمکی بکن، میبینم دستش رو بسته انداخته گردنش، میگم دستت چی شده مگه؟ میگه: درد میکنه!!!  ـ

حالا خوبه نگفته خواب رفته

**************************

رفتم قصابی، به یارو میگم بدون چربی لطفا٬ میگه سوسول نباش بابا٬ یه تیکه چربی رو برید گذاشت دهنش!! قصابه داریم؟  ـ

 ************************

تو روم یاهو دختره به من میگه اهل کجایی؟ میگم: مشهد ... میگه مشهد کجاست؟ میگم: امام رضا... میگه نمیشنایم .. میگم: تو کجایی؟ میگه: آلمان... میگم چند ساله رفتین... میگه 2 ساله  ـ

 ****************************

واسه خواستگار خواهرم رفتیم تحقیق... زنگ خونه ی همسایشونو زدیم یه دختره اومده دم در میگیم در مورد پسر همسایتون اومدیم تحقیق با تعجب گفت کدوم؟ میگم فلانی... میگه کدوم یکی از داداشا؟ میگم رضاشون... با بهت و تعجب گفت... ای رضای نامرد... کثافت... جوونه دم بخته داریم؟  ـ

***************************

ضد حال یعنی بعد از این همه سال تازه فهمیدیم که تو کارتون فوتبالیستا اون آقاهه عموی سوباسا نبود! دوست پسر مامانش بوده  ـ

 

برای سوباسا متاسفم. من که همیشه عاشق کاکرو بودم با خانواده پاک دامنش  ـ

********************

دختره با 100تا سرعت داره میرونه حالیشم نیست لاستیک عقبش پنچره خودمو رسوندم بهش شیشه رو دادم پائین میگم خانوم لاستیک عقب پنچره. با هزار ناز و عشوه شیشه رو داده پائین میگه هه هه ... قدیمی شده

 حالا وقتی رفت تو دیوار میفهمه جدیده  ـ

***********************

 دوستم ماشین خانومشو ورداشته رفته بیرون تصادف کرده، الان2 شبه ور دل منه! خانومش هم که زنگ میزنه میگه ماموریت ویژه پیش اومده اومدم اراک!! به من میگه نگی بهش ها، گذاشتم صافکاری فردا بهم میده... زن ذلیلی تا این حد؟

********************************

 زنی پشت چراغ قرمز گل میفروخت ، هیچکس از او گل نمیخرید ! زنی دیگر چراغ سبز نشان میداد ، و سرش شلوغ بود  ـ

آی راننده ها خبر دار ...دیه کامل یک مرد مسلمان نود میلیون تومان

معاون قضایی دادگستری استان کرمان نرخ یک فقره دیه کامل مرد مسلمان در سال جاری بر اساس استعلام انجام شده، را مبلغ نهصد میلیون ریال اعلام کرد.

 

به گزارش ایسنا، رضا طالبی‌زاده افزود: دستورالعمل اعمال نرخ جدید دیه از تاریخ 16 خرداد ماه به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.

 

وی از مردم خواست دراولین فرصت نسبت به بیمه وسایط نقلیه خود اقدام کنند و در امر رانندگی نیز جانب احتیاط را رعایت کرده تا دچار حادثه و بالطبع هزینه های مادی و معنوی آن نشوند

 

ببخشید  الان تکلیف ۳۰ میلیون تومانی که بیمه کم داره چی میشه؟!!!!

مرد پنهان شده در رختکن بانوان چه می‌کرد؟

آخرین نیوز: با هوشیاری یکی از ورزشکاران زن حاضر در سالن ورزشی و حضور به موقع ماموران کلانتری ۱۱ شکریه، فردی به نام «ف» حین عکسبرداری از داخل رختکن بانوان ورزش دستگیر شد.

 

فردی که در رختکن یکی از سالنهای ورزشی بانوان همدان پنهان شده بود توسط ماموران نیروی انتظامی این شهرستان دستگیرشد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، با هوشیاری یکی از ورزشکاران زن حاضر در سالن ورزشی و حضور به موقع ماموران کلانتری ۱۱ شکریه، فردی به نام «ف» ۲۲ساله اهل و ساکن همدان حین عکسبرداری از داخل رختکن بانوان ورزشکار، دستگیر شد

 

نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولاد خان

نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولادخان در سفر اخیر هنرمندان به خانه خدا در لباس احرام دیده می‌شوند 

از همه جا (‌۲۴ )

زن و شوهر هر دوتاشون دماغاشون عمل کرده ست! بچه دار شدن، بچه‌شون دماغش اندازه دماغ فیله

هی می‌گن وا این به کی رفته؟

***************************

یه دختری از آشناهامو دیدم می پرسم هنوز مجردی؟ میگه نه 40 روز دیگه عقدمه! واسه چی میخوای؟ گفتم یه بنده خدایی سپرده بهم واسه ازدواج. گفت چی کارس؟ گفتم استاد شریفه داره میره آمریکا قبل از رفتن می خواد زن بگیره! دیدم پاهاش شل شده صداش به لرزه افتاده میگه حالا صد در صد هم نیس این عقد ما!  

ثبات قدمه داریم؟

 **************************

گشت امنیت اخلاقی(!) بهمون گیر داده, میخواد ماشینو ببره پارکینگ. دوستم با اعتماد به نفس و طلبکارانه رفته جلو به پلیسه میگه: مارو ول کن بریم، میدونی من کی ام؟ نه، میدونی من کی ام؟ پلیسه میگی کی ای؟  

رفیقمون میگه: من نوکر پدرتم! مارو ول کن بریم! و جالب اینکه ولمون کرد :))

***************************

 پیدا کردن کراک، شیشه، آب شنگولی، تریاک، هروئین،... به مراتب راحت تر از پیدا کردن یه کتابه

 ****************************

قدیما لامپارو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت که دزد فک کنه یکی خونست ... الان هر جوره حساب میکنیم لامپارو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره

زندگیه داریم؟

***************************

اگه کسی پشت سر شما حرف زد به این معناست که شما او را پشت سر گذاشته اید  

پس ناراحت نشین.

به دقت نگاه کنید و به سوالات زیر جواب بدین



کدام دانشجو خسته و خواب آلود به نظر می‌رسد؟

کدامشان دوقلو می‌باشند؟

چند تا زن در عکس دیده می‌شود؟

چند نفرشان خوشحال هستند؟

چند نفرشان ناراحت می‌باشند؟

بدون شرح ...

 قابل توجه بعضی خانمها .... که خودشونو مهد محبت و عشق می دونن 

 

 

یک روز یه ترکه ....

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم  

شرم خندیدن، به  مضحکۀ هم میهنانمان را بر خود نپسندیم.   کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز... با ارادۀ جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم. رخشان بنی اعتماد       آنقدر این ایمیل را بفرستیم و  بخوانیم تا عادتهای قجری در خندیدن به  هموطن( آنکه در دیده ما جا دارد ) در ما بمیرد  و با هم یکی  باشیم مثل همیشه،  مثل زمانهای سختی و مثل زمانهای جشن و افتخار 
یک روز یه ترکه
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم
یه روز یه رشتیه..
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد
یه روز یه لره...
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد
یه روز یه قزوینی یه...
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد
یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و  رشتی و  لر  و  اصفهانی
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم
این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه

پیشنهاد بی شرمانه

 جانی تو یه شرکت مشغول بکار بود. از قضا در همون شرکت خانم جوانی هم همکارش بود  و گلوی جانی پیشش گیر کرده بود ، واسه همین خودش رو به آب و آتیش میزد که یه جورائی اون خانمه بهش راه بده، اما هر چقدر میرفت تو نخش، همش جواب رد ازش میگرفت.
روزی از روزها ، دیگه صبرش تموم شد و دل رو به دریا زد و رفت سراغ خانمه و گفت : "حتی اگه شده واسه یه دقیقه اجازه بده با هم باشیم ؟!"
خانم با عصبانیت سرش داد زد : "احمق خجالت بکش، من دوست پسر دارم
اما جانی کوچولواز رو نرفت که نرفت .  یهو یه پیشنهاد بسیارعجیب به خانم داد :
 " ببین هزار دلار میندازم  کف اطاق  ، تا خم شی و اونو برداری ، من کارم رو  می کنم  "
از این پیشنهاد ، خانمه به فکر فرو رفت و گفت : " نمیتونم جوابتو بدم ،
 میخوام با دوست پسرم مشورت کنم "
رفت و جریان رو با معشوقش در میان گذاشت .
 دوست پسرش گفت : " عجب احمقیه ، برو بهش بگو موافقم فقط به شرطی که دوهزار دلار بندازی کف زمین ،
 اما حواست باشه عین جن پولو برداری تا نتونه کاری بکنه  "
خانمه به نزد جانی کوچولو برگشت و دوست پسره بیرون اطاق منتظر بازگشت معشوقه اش شد.
...
..
.
یه دقیقه ، دو دقیقه ، ده دقیقه ، نیم ساعت .... تقریبا بعد از یک ساعت در اطاق باز شد و خانمه اومد بیرون
دوست پسره با تعجب پرسید : " مگه چی شده بود ؟ چرا اینقدر طول کشید ؟ "
خانمه جواب داد : " ناکس، دوهزار دلار همش سکه بود ! "
* * *
درس مدیریتی : اگه پیشنهادی داده شد ، پیش از قبول آن ، بایستی تموم جوانب قضیه در نظر گرفته بشه تا سرآدم کلاه نره.

در مکتب ایرانی ....

-         در مکتب ایرانی دیدن موی سر زنهای خارجی و بیگانه از تلویزیون حلال است ولی زنهای هموطن و خودی حرام!

-         در مکتب ایرانی سرود ملی مقدسه، ولی دیدن آلت موسیقی که سرود با آن نواخته شده حرامه!

-         در مکتب ایرانی، هنری مثل موسیقی و رقص حرام است ولی افیونی مثل تریاک حلال!

-         در مکتب ایرانی کشورهای مسیحی و یهودی خداپرست، دشمن و کافرند، ولی کشورهای کوبا و روسیه و چین کمونیست، برادرند!
-         در مکتب ایرانی خنده و رنگهای شاد جلفه، ولی گریه و رنگ سیاه متانت!
-         در مکتب ایرانی، روزهایی که مردم دنیا تعطیلند ما کار میکنیم و روزهایی که مردم دنیا کار میکنند ما تعطیلیم!
-         در مکتب ایرانی صورت نامرتب و لباس و ظاهر دلگیر کننده داشتن، ارزشه، ولی صورت اصلاح شده و زیبایی و خوش تیپی ضد ارزش!
-         در مکتب ایرانی فقر و پابرهنگی فضیلته، ولی رفاه و ثروت رذیلت!
-         در مکتب ایرانی هر کجا که بخواهیم خصوصی سازی بکنیم و از مردم پول بگیریم و نفع داشته باشیم، اسمش رو میگذاریم "غیر انتفاعی!"
-         در مکتب ایرانی اسم بانکداری رو میگذارن "بدون ربا" ولی بالاترین رباها رو از مردم میگیرن!
-          مکتب ایرانی چیز جدیدی نیست ، از همان زمانهای قدیم، پدرانمون اسم کچل رو میگذاشتن زلفعلی!
-         در مکتب ایرانی اسم پروژه فراری دادن مزاحمین رو میگذارن "فرار مغزها"!
-         در مکاتب دیگه، مُبلغهای دینی روابط جنسی رو برای خودشون حرام میدونن ولی برای بقیه مردم حلال، اما در مکتب ایرانی روابط جنسی برای مُبلغ دینی حلاله ولی برای بقیه مردم حرام!
-          در مکتب ایرانی کثیفترین گناه دنیا (دروغ) عادیه ولی دست دادن دختر و پسر غیر عادی!
-         در مکتب ایرانی قبل از اینکه خبر مهمی رو پخش کنن، اول تکذیبش میکنن!
-         در مکتب ایرانی به خاطر تقدس بکارت، بعد از اینکه پسر از دوست دختر خودش دور میشه، چون نمیتونه تا 30 سالگی باهاش ازدواج کنه، یا عقده ای میشه، یا برای ارضای نیازهای اولیه اش، دست به دامن فاحشه های خیابون میشه. اصلا ولش کن، کی گفته 15 تا 30 سالگی اوج توانایی استفاده از لذت جنسیه؟
-         در مکتب ایرانی مهم این نیست که در داخل، چقدر فساد غوغا میکند، مهم این است که ظواهر مکتب در جامعه رو حفظ کنیم، و مهم اینست که کشورهای دوست، در خارج در مورد ما چه فکرمیکنند! چون اگر ظواهر رو حفظ نکنیم نمیتونیم ادعای رهبری مکاتب جهان رو داشته باشیم!
-         راستی خبر دارین در دنیا یک کشوری هست که بستن روسری برای همه مردها اجباریه و اگه مردها سر و بدنشون رو با پارچه نپوشونن توسط پلیس دستگیر میشن؟! آیا شما جرات و تمایل دارین به عنوان توریست با همسرتون به اون کشور سفر کنین؟ یا بخواهین تو اون کشور سرمایه گذاری کنین؟ تعجب نکنین، اون کشور،کشور خودمونه با مکتب ایرانی، منتها از زاویه دید بقیه مردم جهان!
-         در مکتب ایرانی دختری که دنبال همسر مناسب میگرده، و در موقعیتی هست که به زیباییش نیاز داره، حق نداره موهای صورت و کرک سبیلش رو قبل از ازدواج برداره!
-         در مکتب ایرانی توی مراسمها (عروسی، مهمانی یا مذهبی)، خانمها خودشون رو به شدت آرایش میکنن، ولی نه برای مردها بلکه برای خانمهای دیگر! (اشتباه نکنین، اونها همجنسباز نیستن!)
-         در مکتب ایرانی مشابه سایر مکاتب، خدا به نفع این مکتب مصادره شده، جمله مشترک همه مکاتب اینه:
        - خدا با ماست، نه با 200 تا دین و مذهب و فرقه دیگر موجود در جهان!
        - کی گفته؟!
        - بابام!

-         در مکتب ایرانی فاحشه خونه ها رو با افتخار جمع کردیم ولی نمیدونیم چرا برای زنمون از محل کار تا منزل صد تا بوق میزنن؟! نکنه بعضی وقتها غیرت زیاد بی غیرتی میاره؟! ولش کن ظواهر جامعه مهمتره!
-         در مکتب ایرانی پلیس مخصوص مجرمان رانندگی (مجرمانی که جان انسانها را تهدید میکنند)، اسلحه ندارد، ولی پلیس مخصوص کنترل پوشش موی سر و جدایی دختر از پسر، اسلحه دارد، چون این برای ظواهر جامعه خطرناکتر است!
-         در مکتب ایرانی رمز بالا رفتن از هرم قدرت، حفظ ظواهر هست، نه صداقت. برای همینه که فقط ریاکارها میتونن از اون بالا برن!
-         مکتب ایرانی بالاترین آمار صدقه جهت دفع بلا در دنیا رو داره، ولی نمیدونم چرا هم فقر غوغا میکنه و هم آمار تصادفات و تلفات جاده های ایران ده برابر میانگین جهانیه؟!

-         در مکتب ایرانی همه میگن علم بهتر از ثروته، ولی در عمل همه دنبال ثروتند نه علم!
-         اون قدیما، چند نفر اومدند و بتها رو شکستند و گفتند خدا را بپرستید، ولی بعد از مرگشون، در مکتب ایرانی، ما قبر خود اونها رو بت کردیم و پرستیدیم! میگن خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره، شاید ما، بین خودمون و رگ گردنمون نیاز به یک نفر واسطه داریم! حتماً همینطوره!
-         در مکتب ایرانی جمعه ها عاشقانه منتظر آمدن کسی هستیم که اگه بیاد، اولین کسانی که ازش اُردنگی میخورن خودمونیم!
-         در مکتب ایرانی، یک انسان برای ارضای نیازهای اولیه و ابتدایی خودش، باید جلوی مرگ معلق وارو بزنه و حتی از مطرح کردنشان هم خجالت بکشه!
-         در مکتب ایرانی اسم خرافه رو میگذارن فرهنگ، و اسم فرهنگ رو میگذارن ابتذال!
-         کی میگه استدلالهای تمثیلی ضعیفترین نوع استدلاله؟ ما پایه های استوار بنای عظیم مکتب ایرانی خودمان را بر روی همین تمثیلها و شعرها و شعارها بنا نهاده ایم، مثلاً:
"اگر برهنگی تمدن است، پس حیوانات متمدن ترند!" و یا
"اگر غیرت از ایمان است، پس خروسها مؤمن ترند!" و یا ...
-         در مکتب ایرانی نزدیک شدن دختر و پسر به همدیگر جهت شناخت، قبل از ازدواج، عیب است ولی جدا شدنشان با دو تا بچه بعد از ازدواج عیب نیست!
-         و در نهایت اینکه مکتب ایرانی چیز بدی نیست، تنها بدی آن، کلمه "ایران" درون این مکتب میباشد که اگر آن را برداریم و با چیز دیگری جایگزین کنیم، مثل بقیه مفاهیم، برای مسئولین دلسوز کشور قابل تحملتر خواهد شد و خواهند فهمید که این مکتب همان بچه 32 ساله خودشونه!
آیا هنوز هم فکر نمی کنید مکتب ایرانی یک مکتب جدید و مستقل از سایر مکاتب است؟!   
لطفا این بیانیه را به دوستان خود ارسال کنید تا شاید طنین دلنواز مکتب ایرانی به گوش مسئولینی که هنوز آن را درک نکرده اند برسد.

یه مقام محترم اعلام کرده که کتابهای مدارس بومی سازی میشود...

این هم نمونه بومی سازی:

 

جمله اصلی: آن مرد با اسب آمد

 

جملات بومی شده

تهران: آن مرد با ماکسیمای مشکی آمد

قم: حاج آقا تشریف آوردند

آبادان: آن مرد با عینک دودی ریبن آمد

زاهدان: آن مرد را کشتند

تبریز: آن مرد یاواش یاواش گلدی

مشهد: آن مرد با شمع آمد

خرم آباد: آن مرد مرد نیه، انه

سنندج: آن مرد سبیل دارد

اردبیل: آن مرد بار میبرد

قزوین: آن مرد با لبخند آمد

شیراز: آن مرد حال نداشت نیامد

رشت: آن مرد رفت بابا آمد 

چه پشمی ؟‌ چه کشکی؟

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.در حال مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده
و خود را محکم گرفت.
گفت:ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم. وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟ما از هول خودمان یک غلطی کردیم غلط زیادی که جریمه ندارد.
احمد شاملو

تا الان مرگو به چشمتون دیدید ؟

سعید میگه: دوستان میخوام در مورد اتفاقی که دیروز واسم افتاد تعریف کنم
حقیقتش من یک مقدار کلسترول دارم چون چربی وحشتناک زیاد میخورمو تحرک ندارم پشت میز کامپیوتر هستم همیشه

 

دیروز احساس کردم قفسه سینم درد میکنه و به شدت نفس نفس افتادم و فشارم رفت بالا که با این احساس از صندلیم بلند شدم تا برم کنار پنجره هوا بخورم تا جایی که برسم به پنجره کم کم حس کردم فشارم داره میاد پایین و به حدی پایین اومد که خودم حس میکردم فاصله بین ضربان قلبم کاملاً نامیزونه تا جایی که کاملاً قلبم ایستاد و عرض چند ثانیه نقش بر زمین شدم
شاید باورتون نشه میدونستم دارم میمیرم همرو صدا میکردم میگفتم قلبم واساد
بعد که نقش زمین شدم یادمه که فکر میکردم خوابم و با سرعت بسیار زیادی محل ها و خوابهای مختلف از جلو چشمم میگذشت

 خانومم میگه وقتی افتادی زمین به صورتت چک زدم که من اصلاً یادم نمیاد و تنها چیزی که یادمه اینه که اصلاً دوس نداشتم برگردم و داشتم لذت میبردم
که بعدش خانوممو تار دیدم که هی منو صدا میکرد
بعد که ازش در مورد این اتفاق پرسیدم گقت افتادی زمین و چند بار سرت تکون خورد و کاملاً بی حرکت شدی
جالبیش اینکه کلاً شاید 10 ثانیه این اتفاق افتاد ولی من وقتی به هوش اومدم حس میکردم 4-5 ساعت گذشته
به هر حال این اتفاق واسم جالب بود و فکر میکنم سکته کردم ولی دوباره برگشتم !
ا

از همه جا(۲۳)

 با عموم اینا رفته بودیم خونه دوست خانوادگیمون عید دیدنی! دوست بابام گفت :میخوام در مورد یه امر خیر باهاتون صحبت کنم .. بابام فوراً گفت ببین حاجی جون نزار شرمنده ات شم این دختر ما هنوز خیلی بچه ست تازه 21 سالشه ... اون بنده خدا هم با تعجب گفت نه می‌خواستم در مورد رفتگر محله مون بگم که تصادف کرده بیمه نیست مشکل مالی دارن

 *************************

 رفتم سر یخچال گفتم مامان این شیره فاسد شده بندازمش دور؟ گفت نه بزار بابات بخوره حروم نشه

روابط بسیار زیبایی دارن ننه باباهای ما! مسالمت آمیز :)) ا

 ************************

 پسر داییم میگه حتمن بیای نمایشگاه کتاب ها .. ما هم غرفه داریم ... منم خوشحال یه فامیل فرهنگی یافتیم.. ازش می پرسم .. چه انتشاراتی هستین؟؟ .. میگه انتشاراتی چیه؟؟ ما اونجا آب معدنی می فروشیم

 *************************

 یه اصفهانی بعد 20 سال میره کفش بخره وارد مغازه که شد به مغازه دار میگه: سلام ، ما بازم اومدیم

 البته اصفهانیا عاقلن جنس خوب میگیرن 20 سال کار کنه  ا

********************* 

غضنفر یه اسکناس 10 هزار تومنی پیدا میکنه ، می‌ندازه دور میگه: من از این شانسا ندارم  ا

******************

وسط اتوبان صیاد درخت توتاش به بار نشسته، ملت بدو بدو میرن اون وسط که توت بخورن، خطرناکه و اینا کاری نداریم ولی اینطوری که عین میمون به این درختای بدبخت آویزون میشن و شاخه هاشو میشکنن و لختش میکنن، سال دیگه فک کنم نارگیل بدن درختاش 

داشتم با ماشین میرفتم و دیدم یه مرد نشسته کف خیابون ! فکر کردم تصادفی چیزی شده ! جلوتر که رفتم دیدم نشسته رو زمین تو دستشم یه سطل ! داره توتایی که از درخت ریخته رو زمین و جمع میکنه بعد فوت میکنه بعد میریزه تو سطلش  ا

************************

داشتم شام میخورم دیدم بابام حافظو باز کرده دو تا بیت خونده شوت کرده اونور برگشته میگه: این خرابه اصلا فال ها رو درست نمیگه..!!! اون یکی حافظه من کو...!!! میخواستم کلمو بکنم تو ظرفه قیمه 

*********************** 

قدیما تخم مرغ میشکوندن که چشــــم نخوریم اما الان اگه تخم مرغ بخوریم چشـــم میخوریم