از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

ماجرای توی شهر بازی



تو شهربازی بودیم بلوتوثمو روشن کردم دیدم یه عالمه شماره اومد.
به یکیشون که اسمشو نوشته بود یاشار اس ام اس دادم: منم دوستت دارم عزیزم
طرف زنگ زد جواب ندادم! اس ام اس داد: تو کدوم یکیشونی؟
فهمیدم منو با یکی دیگه اشتباه گرفته
گفتم همونی که داشتی با چشمات میخوردیش
چندتا سوال پرسید منم از خودش اطلاعات میگرفتم و جوابشو میدادم
مثلا میگفت چندسالته گفتم هنوز یاد نگرفتی سن خانومارو نپرسی. به نظرت چند بهم میخوره گفت 23 گفتم نه 21 سالمه
خلاصه نزدیک یک ساعت پیام میداد منم جوابشو میدادم دیگه آخر شب بود حوصلشو نداشتم گفتم شارژم تموم شد شب بخیر. یدفه دیدم دوتومن شارژ به خطم انتقال داده و نوشته ببخشید اگه کمه عزیزم
شب گذشت فرداش منم سرم شلوغ بود و هزارتا کار داشتم. اینم بدجور پیله کرده بود. هرچی بهش میگم به پیر به پیغمبر من پسرم مگه باور میکنه! حتی باهاش صحبت کردم میگفت نه تو خودش نیستی گوشی رو بده به خودش
گفتم بخدا من خودم داشتم جوابتو میدادم شمارتو از رو بلوتوثت برداشتم
گفت: من کار ندارم اصلا پسر باش. اونی که دیشب با من حرف میزد هرکی هست من دوسش دارم . . .


حالا بیا درستش کن ...!!!!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد