هیچ
وقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت
بیرون. بعدش پشیمون شد گفت آخه بچهها شما چرا اذیت میکنید که مجبور شم
بزنمتون.
شما مث بچه ی خودم میمونید. حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید
بیاد تو. آقا پسره اومد تو، معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی
چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت. چرا آخه؟ ها؟ چرا؟ یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن ، پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد...
ما هم مونده بودیم بخندیم یا لخت شیم سینه بزنیم ؛ با یه همچین معلمایی بزرگ شدیم