از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

ما دیونه هم نشدیم ....

چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک (المپیک معلولین)

 در شهر سیاتل آمریکا 9 نفر از شرکت کنندگان دو100متر

 پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.

همه این 9 نفر افرادی بودند

 که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم.

آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند.

 بدیهی است که آنها هرگز قادر به دویدن با سرعت نبودند

 و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند

 بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید

 تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پارالمپیک شود

 ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد .

 این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد

 هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند ،

 آنها ایستادند،

 سپس همه به عقب بازگشتند

 و به طرف او رفتند یکی از آنها که مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگی شدید جسمی و روانی) بود،

خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت : این دردت رو تسکین میده .

سپس هر 9 نفر بازو در بازوی هم انداختند

 و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.

 در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند

 و 10 دقیقه برای آنها کف زدند

نظرات 1 + ارسال نظر
دخترشرقی سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:27

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد