از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه جا (۲۹)

پالایشگاه آبادان منفجر شده و متاسفانه چند نفر کارگر زحمتکش ساده کشته شدند، اونوقت روز اول اخبار گفت: رییس جمهور و هیئت همراه سالم هستند و فقط ٤ نفر کشته شدند، فرداش گفت: حادثه مهمی نبوده فقط ۲ نفر کشته شدن! دیروز روزنامه زده ۱ نفر مرده! کم مونده تو بیست و سی بیان بگن: در جریان بازدید رییس‌جمهور از پالایشگاه آبادان، به یمن قدوم ایشون یه نفر به دنیا اومد

**************************

به بابام میگم فردا کنکور دارم منو میرسونی؟ میگه پارسال که رسوندمت قبول شدی؟ خودت برو

یعنی با این قوت قلبی که باباهه داده حتماااااااااااااا قبول میشه این سری ـ

**************************

مرده شور گوشیای عربی رو ببرن. به دختره مسیج زدم : عزیزم اگه شارژ نداری بگیرم! "گ" رو "ک" خونده و کلی فحشم داده

************************

پشته یه وانته نوشته بود عاقبت فرار از مدرسه. پشت یه آژانسه نوشته بود عاقبت رفتن به دانشگاه  ـ

****************************

یه فامیل داریم وقتی برای شام میریم خونشون تا سر سفره میشینم شروع میکنه به حرف زدن راجع به گرونی! مثلا میگه همین برنج که شما دارین میخورین را خریدم کیلویی 3 هزار تومان

این که خوبه ما یه فامیل داریم میگفت بخورید که نَمونه چون اگه بمونه بقیه ش رو باید بریزیم جلو سگها  ـ

*********************

به مامانم میگم میخوام برم بیمارستان ملاقات عمه. میگه تیریپه فامیل دوستی ور ندار. پرستار خوشکله امروز شیفتش نیست

چقدر بده آدم حناش دیگه پیش مامانشم رنگ داشته باشه  ـ

***********************

 خدایا شکرت که توی خیابون های کشورم درخت موز و آناناس نکاشتن

همین توت خوبه !  ـ

 

 

************************

غضنفر صبح از خواب بیدار می شه میره نون سنگک بگیره می بینه شده دانه ای 600 تومن. میگه:‌ اوه اوه از اصحاب کهفم بیشتر خوابیدم

********************

مادربزرگم تو شهرستان از مغازه شیر خریده آورده خونه، خاله‌م دیده تاریخ مصرفش گذشته، مادربزرگ ما هم برگشته مغازه گفته: آقا دخترم میگه تاریخ این گذشته! یارو پیرمرده صاحب مغازه هم نه گذاشته نه برداشته بش گفته: با کارخونه تماس گرفتیم گفتن تمدیدش کردیم!! اونم ساده، گفته باشه و شیر رو برداشته آورده دوباره خونه  ـ

***************************

یارو قند و چایی که تو هواپیما عربستان بهش دادن رو میاره میده بچه هاش بخورن که تبرکه  ـ

*************************

روز ازدواجم٬ تو گل فروشی٬ یارو یهو مخصوصا کراواتمو قیچی کرد زد زیر خنده!! نزدیک بود باهاش گلاویز بشم یهو چند نفر پریدن بیرون میگن دوربین مخفیه شادوماد!! ۳۰ هزارتومن گذاشتن تو پاکت دادن بهم! دیگه ام وقت نشد برم کراوات بخرم٬ مردمه دیوونست که داریم؟ دوربین مخفیه داریم؟ سوژست که دارن؟

کلا زندگیه داریم؟  ـ

************************

پروردگارا ببخش مرا که انقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم... ـ

نظرات 1 + ارسال نظر
دخترشرقی شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:18

سلام
بازم قشنگ بودن
واسه همکارام خوندم و کلی خندیدیم.
البته با سانسور.

سلام
مرسی
کجاشو سانسور کردی؟
من متوجه نشدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد