چشم را باید شست
دست را باید شست
قلب را باید ازین زنگ زدود
چشم را باید بست
دست را باید بست
قلب را باید از این بی صفتان خالی کرد
چشمها را بکشانید به هم
دست ها را نیز هم
قلب هم چون سبک و آزاد است
دگر از دیو و دد خوش خط وخال
من نگردم اغفال
و تو ای دوست و همراه و کلام دل من
به تو آن گونه که همراه منی می نگرم
من تو را دوست ندارم مگر از عمق وجود
این همان باور و عشق دل تنهای تو بود
محراب