سرم متورم شده... دکتر ها میگویند توده ای از حرف های نگفته است....
چرا تو جلوه سازه ای بهار من نمیشوی .... چه بوده آن گناه من که یار من نمیشوی
بهار من گذشته شاید شکوفه ی جمال تو شکفته در خیال من
چرا نمی کنی نظر به زردی جمال من
بهار من گذشته شاید تو را چه حاجت نشانه ی من...
تویی که پا نمی نهی به خانه ی من.... چه بهتر ان که نشنوی ترانه ی من