به قول دکتر شریعتی: لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم، غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند.
این متن ارزش خوندن داره فقط دو دقیقه وقت میگیره
همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر:
شغلمان را تغییر دهیم
مهاجرت کنیم
با افراد تازه ای آشنا شویم
ازدواج کنیم
فکر میکنیم، زندگی بهتر خواهد شد اگر:
ترفیع بگیریم
اقامت بگیریم
با افراد بیشتری آشنا شویم
بچه دار شویم
و خسته می شویم وقتی:
می بینیم رییسمان نمی فهمد
زبان مشترک نداریم
همدیگر را نمی فهمیم
میبینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند
بهتر است صبر کنیم ...
با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :
رییسمان تغییر کند، شغلمان را تغییر دهیم
به جای دیگری سفر کنیم
به دنبال دوستان تازه ای بگردیم
همسرمان رفتارش را عوض کند
یک ماشین شیک تر داشته باشیم
بچه هایمان ازدواج کنند
به مرخصی برویم
و در نهایت بازنشسته شویم....
حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.
اگر الآن نه، پس کی؟
زندگی همواره پر از چالش است.
بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم.
به خیالمان می رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند:
مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنیم
کاری که باید تمام کنیم
زمانی که باید برای کاری صرف کنیم
بدهیهایی که باید پرداخت کنیم
و ...
بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!
بعد از آن که همه ی این ها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آن ها را موانع میشناسیم
این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جادهای بسوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی، خود همین جاده است.. بیایید از هر لحظه لذت ببریم.
برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم:
در انتظار فارغ التحصیلی
بازگشت به دانشگاه
کاهش وزن
افزایش وزن
شروع به کار
مهاجرت
دوستان تازه
ازدواج
شروع تعطیلات
صبح جمعه
در انتظار دریافت وام جدید
خرید یک ماشین نو
باز پرداخت قسط ها
بهار و تابستان و پاییز و زمستان
اول برج
پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون
مردن
تولد مجدد
و...
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.
هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.
زندگی کنید و از حال لذت ببرید.
اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید..
2. برندههای پنج جام جهانی آخر را نام ببرید.
3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟
4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید.
نم یتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟
نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد..
روزهای تشویق به پایان می رسد! نشان های افتخار خاک می گیرند! برندگان به زودی فراموش میشوند!
اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:
1. نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر بودهاند ، بگویید.
2. سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کردند، نام ببرید.
3. افرادی که با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیدهاند، به یاد بیاورید.
4. پنج نفر را که از هم صحبتی با آن ها لذت می برید، نام ببرید.
حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟
افرادی که به زندگی شما معنی بخشیدهاند، ارتباطی با "ترینها" ندارند، ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبردهاند ....
آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند، همان هایی که در همه ی شرایط، کنار شما می مانند ...
کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است.
شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمی دانید؟
اجازه دهید کمکتان کنم.
شما در زمره ی مشهورترین نیستید...،
شما از جمله کسانی هستید که برای در میان گذاشتن این پیام در خاطر من بودی
درمتن زیر نتیجه ی آزمایشات ِایجاد محدودیت برای برخی موجودات زنده عنوان شده، بسیار جالب است ، حتما بخوانید، براستی آنچه تا کنون درباره ناتوانیهای ما به ما گفته شده و سانسور و خفقان چه تاثیر عمیق و پنهانی بر ما ذهن ما دارد:
نتیجه آزمایشات بر حیوانات به سادگی به ما نشان می دهند که چطور محدودیتهای ذهنی تحمیل شده از طرف محیط بر ما تاثیر می گذارد. آزمایشات انجام شده بر کَک، فیل و دلفین مثال خوبی هستند:
ککها حیوانات کوچک جالبی هستند آنها گاز می گیرند و خیلی خوب می پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند .اگر یک کک را در ظرفی قرار دهیم از آن بیرون می پرد . پس از مدتی روی ظرف را سرپوش می گذاریم تا ببینیم چه اتفاقی رخ می دهد .
کک می پرد و سرش به در ظرف می خورد و پایین می افتد . دوباره می پرد و همان اتفاق می افتد! این کار مدتی تکرار میکند . سر انجام در ظرف را بر می داریم و کک دوباره می پرد ولی فقط تا همان ارتفاع! سرپوش برداشته شده درست است و محدودیت فیزیکی رفع شده است ولی کک فکر می کند این محدودیت همچنان ادامه دارد!
فیلها را می توان با محدودیت ذهنی کنترل کرد .
پای فیلهای سیرک را در مواقعی که نمایش نمی دهند می بندند . بچه فیلها را با طنابهای بلند و فیلهای بزرگ را با طنابهای کوتاه به نظر می آید که باید بر عکس باشد زیرا فیلهای پرقدرت به سادگی می توانند میخ طنابها را از زمین بیرون بکشند ولی این کار را نمی کنند !
علت این است که آنها در بچگی طنابهای بلند را کشیده اند و سعی کرده اند خود را خلاص کنند و سرانجام روزی تسلیم شده دست از این کار کشیده اند!
از آن پس آنها تا انتهای طناب می روند و می ایستند آنها این محدودیت را پذیرفته اند.
دکتر ادن رایل یک فیلم آموزشی در مورد محدودیتهای تحمیلی تهیه کرده است . نام این فیلم "می توانید بر خود غلبه کنید " است
در این فیلم یک نوع دلفین در تانک بزرگی از آب قرار می گیرد نوعی ماهی که غذای مورد علاقه دلفین است نیز در تانک ریخته می شود .
دلفین به سرعت ماهیها را می خورد . دلفین که گرسنه می شود تعدادی ماهی دیگر داخل تانک قرار میگیرند ولی این بار در ظروف شیشه ای دلفین به سمت آنها می آید ولی هر بار پس از برخورد با محافظ شیشه ای به عقب رانده می شود پس از مدتی دلفین از حمله دست می کشد و وجود ماهیها را ندیده می گیرد .
محافظ شیشه ای برداشته می شود و ماهیها در داخل تانک به حرکت در می آیند آیا می دانید چه اتفاقی می افتد ؟ دلفین از گرسنگی می میرد غذای مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولی محدودیتی که دلفین پذیرفته است او را از گرسنگی می کشد .
از آنجا که نحوه ی عملکرد مغز جانوران از این نظر بسیار شبیه به هم است ما می توانیم از این آزمایشات بفهمیم که ما هم محدودیت هایی را می پذیریم که واقعی نیستند.
به ما می گویند یا ما به خود می گوییم نمی توان فلان کار را انجام داد و این برای ما یک واقعیت می شود محدودیتهای ذهنی به محدودیتهای واقعی تبدیل می شوند و به همان محکمی!
باید این سوال مهم را از خود بپرسیم که:
چه مقدار از آنچه ما واقعیت می پنداریم، واقعیت نیست بلکه پذیرش ماست؟!"
امام زاده مریم
این دیگه آخرشه.
یعنی ملت تو کار محتوای فرهنگی نیستند .
هر جا شیشه دور چیزی ببیند با یه شیار بالاش پول می اندازند !!!!!
پول ریختن برای مجسمه حضرت مریم(س) در پارک گفتگو
قابل توجه بچه تهرونی ها که اینقد شهرستانی ها رو مسخره می کنن
فقط سکوت میکنم .....ا
گفت : « آنجا چشمه خورشیدهاست
آسمان ها روشن از نور و صفاست
موج اقیانوس جوشان فضاست.»
باز من گفتم که : « بالاتر کجاست؟ »
گفت : « بالاتر، جهانی دیگر است
عالمی کز عالم خاکی جداست
پهن دشت آسمان بی انتهاست»
باز من گفتم که : « بالاتر کجاست؟ »
گفت : « بالاتر از آنجا راه نیست
زان که آنجا بارگاه کبریاست
آخرین معراج ما عرش خداست!»
باز من گفتم که : « بالاتر کجاست؟ »
لحظه ای در دیدگانم خیره شد
گفت : « این اندیشه ها بس نارساست!»
گفتمش : « از چشم شاعر کن نگاه
تا نپنداری که گفتاری خطاست:
دورتر از چشمه خورشید ها ؛
برتر از این عالم بی انتها ؛
باز هم بالاتر از عرش خدا ؛
عرصه پرواز مرغ فکر ماست. »
از پشت وانت خسته شده
طرح جدید ، برای تحریک مردم به خرید مرغ
دوستان کنجکاو
بدون شرح
یه زن لخت سوار ماشین اصفهانیه میشه ، اصفهانیه همش زل زده بود و نگاش میکرد . زنه میگه چیه تا حالا زن لخت ندیدی ؟ اصفهانیه میگه : دیدم ، ولی کرایه منو کجاتون گذاشتین؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یارانه ی محبت هاتو قطع نکن ، من زیر خط فقر مهربونیات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهریه در سال ١٣٩٠ : ١٢٤ نان سنگک طرح قدیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به غضنفر میگن باریک الله یعنی چی ؟ میگه یعنی خدا لاغر است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از اداره کشاورزی مزاحمت میشم لطفا به محبتی که تو دلم کاشتی رسیدگی کن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زین پس جای واژه نامانوس "... کش " از کلمه زیبای "بانوآوران " و بجای واژه قبیح "جا..." "از کلمه پرمعنی "بستر سازان" و بجای ".... خل" از کلمه "آلت پریش " استفاده نمائیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه لره رفت پاسگاه گفت دوچرخه ام رو دزدیدن! پلیس گفت به کی شک داری؟ بچه هه گفت به بابام ! پلیس: چرا؟ بچه: چون دیشب هی به مامانم میگفت بشین روش تا علی نیومده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیا میدانید اگر روده انسان پیچ در پیچ نبود و سرعت گوز، سر پیچ ها گرفته نمیشد کونتان پاره میشد؟؟؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دانشمندان اثبات کردند که در اصفهان شلوارها از بین نمی روند بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شوند: یعنی شلوار تبدیل به شلوارک، شلوارک به شرتک، بعدش شرت، شرت به دم کنی، بعدش دستگیره، دستگیره به دستمال دماغ، بعدش پارچه گردگیری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه خبرها در اخبار جمهوری اسلامی: اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدایا سهمیه این دل مارو تو کدوم کارت میریزی که به دل ما چیزی نمیرسه ... ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به غضنفر میگن یه میوه شیرین و آبدار نام ببر. میگه: خیار. میگن خیار کجاش شیرین و آبداره؟! میگه با چائی شیرین بخور نظرت عوض میشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهرانیه واسه اصفاهانیه تعریف میکرده: رفتم خونه دوست دخترم، داشت ظرف میشست، بغلش کردم بردمش تو اتاق خواب، اصفهانیه میگه: آآآآآآآآ شیری آبم وازززز؟؟؟؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جوک ها تموم شد ! با اصفهانی ها زیاد شوخی کردیم. امیدوارم به دل نگرفته باشن
یه چنتا جوک بی مزه هم الان به دستم رسید
یارو میره نونوایی میپرسه این نونا چنده شاطر بهش قیمت میده! یارو میگه حالا ما بریم یه دوری بزنیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جهان سوم جایی است که در آن کنجد روی نان بربری " آپشن " محسوب می شود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نصیحت غضنفر به پسرش: کره خر، شب کنکوره بشین یه گوهی بخور فردا یه انی بشی دستت به یه مستراحی بند بشه یه چس حقوق برینن کف دستت محتاج گوز مردم نشی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اطلاعیه شیطان: تا میتوانید گناه کنید به علت مبلغ بالای قبض، گاز جهنم قطع شده از آتش خبری نیست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلمی که ۳ روز بعد از انتشارش، باعث شد "شهرام همایون" یکی از مجریان معروف شبکه های ماهواره ای برنامه خودش رو تا اطلاع ثانوی تعطیل کند
جدیدترین اثر مهران مدیری بعد از قهوه تلخ، ۳-۴ روز قبل با عناوینی همچون "کریسمس ۲۰۱۱" و "بمب خنده" و... به صورت عجیب و ناگهانی وارد بازار شد و سروصدای زیادی کرد
این کار، اثری کاملا متفاوت با طنزهای قبلی مهران مدیری است. عده ای از این کار مهران مدیری دفاع و عده ای از آن گله کردند. که در این مورد بیشتر مینویسیم
خشایار الوند، نویسنده کارهای طنز مدیری در مصاحبه ای ادعا کرد این مجموعه حدود ۴ سال قبل ضبط شده بوده و چون موفق به دریافت مجوز نشده بوده به بایگانی سپرده شده تا امروز که یک دفعه بدون اطلاع صاحب اثر و بدون اجازه آنها منتشر شده
اما صحبت های این نویسنده به نظر صادقانه نمیرسید. این فیلم کمتر از یک سال قبل ضبط شده چون اکثر بازیگران همان بازیگران قهوه تلخ هستن و آهنگ هایی که در متن فیلم گذاشته میشه آهنگ های منتشر شده در همین سال هستند
آنجلسی در سطح خیلی نازلی قرار دارن و این فیلم نقد بسیار عالی از این شبکه ها بوده است.
اما عده مخالف اعتقاد دارند مهران مدیری در این فیلم، آریایی بودن را به تمسخر گرفته و در قسمتی نیز توهینی بسیار زشت به مادر شهرام همایون داشته(که همان هم باعث خداحافظی ایشان از شبکه اش شده) و همچنین به خیلی از ایرانی هایی که مجبور به خروج غیر قانونی از کشور میشوند اهانت کرده است. و در کل این فیلم را توهین آمیز، بی ادبانه و در سطحی نازل میدانند
شهرام همایون چندی قبل، مهران مدیری را مامور وزارت اطلاعات معرفی کرده بود و به نظر میرسد این اثر گذشته از اهداف و جنبه های مختلف و طنزش، یک تسویه حساب شخصی از طرف مهران مدیری با شهرام همایون نیز بوده است
یکی دیگه از نکات جالب این فیلم، رقص بیژن بنفشه خواه هست که نشون میده یه رقاص تقریبا حرفه ای هست و توی فیلم کلی با آهنگ های ساسی مانکن و امیر تتلو میرقصه اونم از ته دل
حجت الاسلام آقاتهرانی نماینده مجلس در وبلاگش نوشته است
سؤال:
در حال حاضر مشکل بسیاری از جوانان، مشکلات جنسی است مخصوصا در جوانان 18 سال به بالا و بعضا متاسفانه امکان ازدواج برای آنان فراهم نیست، راه حل آن چیست؟
جواب:
برای کسی که به بلوغ جنسی رسیده و امکان ازدواج نداشته باشد چند راه کار وجود دارد که خود را در فضای گناه قرار ندهد.
1. حتی المقدور با توجه به وضعیت جسمانی خود، هفته ای دو روز (دوشنبه و پنج شنبه) روزه بگیرد، اگر برای او سخت است ماهی سه روز(پنج شنبه اول،آخرماه و چهارشنبه وسط ماه) را روزه بگیردکه فقهاء بزرگوار در رساله های عملیه خود به ان توصیه فرموده اند. در هر حال پرخوری نکند،قبل از سیرشدن از طعام دست بکشد وتا گرسنه نشود غذا تناول نکند.
2. از خوردن غذای معطر، متنوع، آجیل خوری و... پرهیز کند.
3. لباس چسبان نپوشد و هرگز لخت و عریان نشود، حتی در حمام که کراهت دارد.(یعنی عورت در حمام پوشیده باشد بهتر است).
4. از دیدن عکس های مبتذل و غیر محارم و به ویژه جنس مخالف پرهیز کند.
5. از گفتن و یا شنیدن جک و فکاهی های جنسی حذر کند.
6. با افراد غیر مجرد و یا مجردی که در این زمینه صحبت می کند نشست و برخاست نکند.
7. از اختلاط با زنان و یا مجالسی که مرد و زن بی موالات هستند اجتناب کند.
8. هرگز بی کار نباشد و به اشتغال بپردازد.« إِنَّ اللهَ یُبغِضُ الشّابّ ُ الفارِق» خداوند ازجوان بی کار به غضب می آید.
9. به ورزش هایی که موجب عرق ریزی می شود بپردازد، مانند: کوه نوردی، دوو میدانی، بسکتبال و... .
10. در مجالس توسل و توجه به اهل بیت علیهم السلام شرکت کرده و به زیارت حرم های شریف ایشان برود.
11. با توجه بیشتر و مراقبه، نماز اول وقت اقامه کند
نظرات خوانندگان :
حاجی نمیخوای بگی رو میخ بخوابیم یا تو کوه پر از برف لخت دراز بکشیم....عجب غلطی کردیم نیاز جنسی پیدا کردیم ها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا دمت گرم! عجب نسخه ای بود. مشکلم حل شد اصلا فکرشو نمیکردم!!! واشه بقیه مشکلات راه حل میخوام حاجی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما شنیده بودیم سعی کنید در خلوت نباشید ولی مثل اینکه ایشان می گویند بروید و در یک گوشه اتاق بشینید و با کسی ارتباط نداشته باشید
عجب نسخه ای پیچیده اند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
« إِنَّ اللهَ یُبغِضُ الشّابّ ُ الفارِق» خداوند از جوان بیکار به غضب می آید؟
خدا غضبش رو بر سر کسی فرود میاره که باعث بیکار شدنه ملته ... جوون بدبخت چکار کنه کار پیدا نمیکنه و بیکاره ؟!؟!
الان 5 ساله با مدرک لیسانس خونه نشینم !!!
رفیقامون رو که نگاه میکنیم 4 -5 سال پیش از این مملکت فرار کردن رفتن الان وقتی میان ایران سرشون بلنده ... ما ها که موندیم باید سرمون پایین باشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا تهرانی دوستت داریم
من هم یک جوان مجرد هستم که در تهران زندگی میکنم. دستور العمل این آقا رو انجام دادم و از زندگی سیر شدم.
اخه این مزخرفات چیه این گفته حالم از هر چی سکسه به هم خورد. اه اه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببخشید چطوری بریم حموم در حالی که لباس تنمونه!!!!! نه! جدی چطوری؟؟؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به جای این ۱۱ کار به فکر خانه عفاف باشید بهتره و دعای میلیون ها جوان پشته سرتونه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وجداناً در جوانی برای خودشان هم همین توصیه ها را میکردند تا دنبال صیغه تر و تمیز و البته کاملا شرعی بودند؟
به قول یکی از دوستان: ما در سخت ترین دوران زندگی جنسی انسان تنها توصیه ای که می کنیم ریاضت است و اصلا به فکر حل مشکل نیستیم و چنان دین را در تعارض با غریزه غیرقابل مهار قرار می دهیم که جوانان ترجیح دهند بی دین شوند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوب تا چند سال باید اینکاررو کرد؟...بعدش چی؟ به خونه و کار احتیاج نداریم؟ و....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقای آقا تهرانی به این میگن پاک کردن صورت مسئله برای عدم جوابگویی به خواسته های جوانان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از خوردن غذاهای طعم دار و خوشمزه و آجیل خودداری کنید !!؟ میشه یه لیست از غذاهای بدمزه برای ما معرفی کنید ؟ مگر ما مرتاض هندی هستیم ؟ یهو بگو برید بمیرید خلاصمون کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهتره همه افراد مجرد رو تا زمان فراهم شدن ازدواج ببریم یه مکان پرت و دورافتاده جهت اعتکاف
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عجب صبری خدا دارد.
بارالله ها از دست اینان چه کنیم. اخه عالم!!!!!! تو حمام چه طور لباس تنمون باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟ راستی وضعیت غسل چطور میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهتر نیست برای جوانان کار واقعی با درآمد متناسب با تورم ایجاد شود تا تشکیل خانواده دهند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اول مشکل حموم رفتن با لباس رو حل کنین، بقیه مشکلها پیش کش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حموم میشه با لباس رفت ولی دستشویی رو هرکاری کردم نشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلا حذر کنید ولی اگر راهی دیگر باقی نمانده است و خوف گناه میرود آلت جرم را بریده و خود را خلاص کنید
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟! گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟
می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... گفت: مردم چه می گویند؟
مُردم
برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!.. خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.
حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟
مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند
مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: «طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.»
مشتری: «چرا این طوطی اینقدر گران است؟»
صاحب فروشگاه: «این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.»
مشتری: «قیمت طوطی وسطی چقدر است؟
صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینکه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد.»
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: « ۴۰۰۰ دلار.» مشتری: «این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟»
صاحب فروشگاه جواب داد: «صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم
ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند.»
اسرار امضا
کسانی که به طرف عقربهای ساعت امضاء میکنند انسانهای منطقی هستند
کسانی که بر عکس عقربههای ساعت امضاء میکنند دیر منطق را قبول میکنند و بیشتر غیر منطقی هستند
کسانی که از خطوط عمودی استفاده میکنند لجاجت و پافشاری در امور دارند
کسانی که از خطوط افقی استفاده میکنند انسانهای منظّم هستند
کسانی که با فشار امضاء میکنند در کودکی سختی کشیدهاند
کسانی که پیچیده امضاء میکنند شکّاک هستند
کسانی که در امضای خود اسم و فامیل مینویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند
کسانی که در امضای خود فامیل مینویسند دارای منزلت هستند
کسانی که اسمشان را مینویسند و روی اسمشان خط میزنند شخصیت خود را نشناختهاند
کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء میکنند ، کسانی هستند که میخواهند به قله برسند
کسانی که الان دارن روی برگه امضا میکنند خیلی خنگ هستند که یادشون نیست امضا شون چه شکلیه!!!!
این قلیان بدین صورت عمل میکند که به جای ذغال، کابل خروجی را یا به پورت یو اس بی و یا به آداپتور مخصوص که همراه این مجموعه میباشد وصل کرده سپس المنت موجود در سر قلیان گرم شده تا به دمای معمول برسد در آنصورت قابل استفاده میشود یعنی تقریبا ۳۰ ثانیه لازم بذکر میباشد که تنباکو بصورت معمولی گذاشته میشود و همینطور آب
ساخت کشور چین
واردات از دبی
قیمت خرید در دبی تقریبا ۴۰ هزار تومان
سیستم حرارتی قلیون هم از یک المنت به جای ذغال استفاده میکنه که با برق یو اس بی داغ میشه. یک کنترلگر حرارتی هم داره که هر وقت داشت میسوزوند، حرارت رو کم یا زیاد کنیم باهاش
نانوایی های پایتخت با ارائه سند ملکی، نان تمام قسطی ارائه می دهند
نرخ جدید کرایه تاکسی اعلام شد: یک ملیون پول پیش و هر کورس صد هزار تومان
به دلیل سختی شمارش، واحد ِ پول کشور به کیلو تغییر می کند. مثلا از این به بعد برای خریدن یک پفک نمکی باید یک کیلو هزارتومانی پرداخت کنید
نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقر
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
فقر اینه که به زنت بگی کار نکن و تنها دلیلت این باشه که ما احتیاج مالی نداریم؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب افراد خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل ۵ ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو فکر می کنی که حتی دور و بر خط فقر هم نیستی؛
فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی؛
فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛
فقر اینه که سفرهای خارج از کشورت خلاصه بشه به رفتن به خونه فک و فامیلهای ساکن در اونور آب؛
فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، اما وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش نظر داشته باشی؛
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛
فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛
فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛
فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛
فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛
فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و خودت رو ملزم به رعایت قوانین رانندگی ندونی؛
فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛
فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛
فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و علاقه مندیهای تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه؛
فقر اینه که دم دکه روزنامه فروشی بایستی و همونطور سر پا صفحه اول همه روزنامه ها رو بخونی و بعد یک نخ سیگار بخری و راهتو بگیری و بری؛
فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛
و بقولی؛ فقـــر بزرگترین آلاینده است، آلاینده ای که تنها با دریافت حقوق ناچیز آخر هر ماه آلودگی و اثرات مخرب آن از بین نمی رود !
فقر از نگاه دکتر شریعتی
اسلام بر خلاف مذاهب دیگری که توجیه کننده ی فقر را مناسبات زندگی اجتماعی میدانند، بزرگترین آموزش یافته ی مکتبش ابوذر میگوید: "وقتی فقر وارد خانه ای میشود، دین از درب دیگر خارج میشود" و یا پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که بنیانگذار مکتبی است که همه ما مسلمانان به آن اعتقاد راسخ داریم چه شیوا و ساده بیان فرموده است: "من لا معاش له لا معاد له" کسی که زندگی مادی ندارد زندگی معنوی هم نخواهد داشت. چون؛ شکم خالی هیچ ندارد، جامعه ای که دچار کمبود اقتصادی و مادی است مسلماً کمبود های معنوی بسیاری خواهد داشت و آنچه را که در جامعه های فقیر، آنرا اخلاق و مذهب می نامند، متاسفانه معنویت در آن جایی ندارد.
میخواهم بگویم؛ فقر همه جا سر میکشد ...
فقر ، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست ...
فقر ، حتی گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند ...
فقر ، چیزی را "نداشتن" است ؛ ولی آن چیز پول نیست ؛ طلا و غذا هم نیست ...
فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند ...
فقر ، اعجوبه ایست که بشکه های نفت در عربستان را تا ته سر میکشد ...
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند ...
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...
فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر ، همه جا سر میکشد ...
فقر ، شب را "بی غذا" سر کردن نیست ...
فقر ، روز را "بی اندیشه" سر کردن است ...
روز تولدت شد و نیستم من کنار تو ،
کاشکی می شد که جونم و هدیه بدم برای تو
درسته ما نمی تونیم این روز و پیش هم باشیم
بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم
می خوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم
از لحظه ، لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم
من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون
چراغونی جشنمون ستاره های آسمون
به جای شمع می خوام برات غم هات و آتیش بزنم
هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم
تو غمهات و فوت کنی و منم ستاره بیارم
اشک چشات و پاک کنم نور ستاره بکارم
کهکشون و ستاره هاش ، دریا و موج و ماهیاش
بیابونا و برکه هاش ، بارون و قطره ، قطره هاش
با هفت تا آسمون پر از گلای یاس
با یه قلب عاشق و بی قرار فقط می خواد بهت بگه
دوستت دارم خیلی زیاد
خیلی زیاد خیلی زیاد
تقدیم به همسر عزیزم که وفادار ترین بوده و هست
به کوری چشم بعضیا ......
قوانین زیبای زندگی!
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر
با اعتماد، زمان حالت را بگذران
و بدون ترس برای آینده آماده شو
ایمانت را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است
فقط در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی
مهم این نیست که قشنگ باشی
قشنگ این است که مهم باشی !
حتی برای یک نفر
کوچک باش و عاشق ... که عشق، خود میداند آئین بزرگ دانستنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه خاص تو با کسی
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن
هر روز صبح در آفریقا، آهویی از خواب بیدار میشود
و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچرد
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود
در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد
میداند که باید از آهو سریعتر بدود، تا گرسنه نماند
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ...
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب برخیزی و برای زندگیت
با تمام توان
و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ...
زلال باش ... ، زلال باش ... ،
زلال تر از قطرات اشک
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی
یا دریای بیکران، زلال که باشی، آسمان در تو پیداست
دو چیز را همیشه فراموش کن:
خوبی که به کسی می کنی
بدی که کسی به تو می کند
همیشه به یاد داشته باش:
در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار
در سفره ای نشستی شکمت را نگه دار
در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار
در نماز ایستادی دلت را نگهدار
دنیا دو روز است:
یک روز با تو و یک روز علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست مایوس نشو
چرا که هر دو پایان پذیرند
اثبات علمی......
هر که سوادش کمتر درآمدش بیشتر !
از قدیم گفته اند وقت طلاست، به عبارت دیگر : زمان = پول : معادله 1
همین طور گفته اند توانا بود هرکه دانا بود، یعنی : توان = علم : معادله 2
می دانید که:
زمان / کار = توان: معادله 3
با جای گذاری معادله 1 و 2 در معادله سوم به این معادله می رسیم:
پول / کار = علم
که می توانیم آن را به این صورت بازنویسی کنیم:
علم/ کار = پول
بنابراین:
Lim (پول) = ∞
0→ علم
یعنی هرچه علم و سوادت کم تر باشد درآمدت بیشتر است، و این هیچ ربطی به مقدار کار انجام شده ندارد !
!به عبارت دیگر وقتی علمت به سمت صفر میل کند، پولت به بی نهایت خواهد رسید
سه نکته از دکتر علی شریعتی
(1)
اینجا آسمان ابریست، آنجا را نمیدانم...
اینجا شده پائیز، آنجا را نمیدانم...
اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم...
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم.
دکتر شریعتی
(2)
وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخشد.
دکتر شریعتی
(3)
هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ،
در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است.
و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است!
... نمی دانم، مشکل در نوع عرق است،
یا در نوع ریختن و خوردن.
دکتر شریعتی
قدر خانواده ات رابدان ....((بی نهایت زیبا))
با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اوو!! معذرت میخوام
من هم معذرت میخوام ,دقت نکردم
ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه ,خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم
اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم
کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم وتقریبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه !! ازسرراه برو کنار“
قلب کوچکش شکست و رفت
فهمیدم که چقدر تند حرف زدم
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی
اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی
رو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی .آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی
رام ایستاده بود که سورپرا یزت بکنه
هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی
در این لحظه احساس حقارت کردم
شکهایم سرازیرشدند.آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم
یدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟
گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم
نمیبایست اون طور سرت
داد بکشم
گفت :اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان
من هم دوستت دارم دخترم
و گلها رو هم دوست دارم
مخصوصا آبیه رو
فت : اونا رو کنار درخت پیدا کرد م ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو
آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟
اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.
و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان
چه سرمایه گذاری
ناعاقلانه ای !!
اینطور فکر نمیکنید؟!!
به راستی کلمه
“خانواده“ یعنی چه ؟؟
سال 1264 قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند.
به ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان مىشود! هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باختهاند، امیر بىدرنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مىکوبند. اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند.
شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مىشدند یا از شهر بیرون مىرفتند. روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همهى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سىصد و سى نفر آبله کوبیدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچههایتان آبلهکوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مىشود ...
امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست دادهاى باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمىگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد.
در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مىکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاىهاى مىگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچهى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.
امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیدهاند.
امیر با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ایرانىها اولاد حقیقى من هستند و من از این مىگریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند ؟!
حکایات و روایاتی که در مورد میرزا تقیخان فراهانی مشهور به امیرکبیر، صدراعظم سابق ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار، بیان شده همه پندآموز و خواندنیست ولی آیا هیچ می دونید که قبر امیر کبیر در کجاست ؟ اصلا تا حالا فکر کردید که مزار این بزرگمرد ایرانی کجاست ؟ البته اگر نمی دونید تعجبی نداره ؛ از جمله خود من که تا همین چند وقت پیش اطلاع نداشتم و کاملا اتفاقی طبق ایمیلی که از دوستان دریافت کردم و مطالب اون را در همینجا خواهید خواند به این موضوع برخوردم.
به احتمال قوی هر ایرانی باید بداند که مزار میرزا تقی خان امیر کبیر در کربلاست. اینکه چرا بعد از مرگش او را به کربلا بردند سوالات زیادی را در بر دارد ولی آنچه مسلم است و همه می دانند امیرکبیر اسطوره تاریخ ایران بود و یک مشت وطن فروش و طماع با دسیسه های متعدد توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدینشاه بگیرند و در حمام فین کاشان او را به قتل برسانند چنانکه حاکمان آن زمان حتی جنازه اش را در خاک ایران نتوانستند تحمل کنند.
بطوریکه کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند. به روایت میرزا جعفر حقایق نگار خورموجى روز بعد از قتل جسدش را به گورستان "پشت مشهد" کاشان بردند و پهلوى گور حاج سید محمدتقى نامى به خاک سپردند. چند ماه بعد، به پایمردى همسرش عزت الدوله کالبد امیرکبیر را به کربلا حمل کردند و در اتاقى که در آن به سوى صحن حضرت سیدالشهدا(ع) باز مى شود به خاک سپردند. علت این کار این بوده که در قدیم به خاطر کمبود امکانات تازه متوفی را نمی توانستند در مسافت های طولانی جابجا کنند زیرا مرده متعفن میگردیده است به همین خاطر ابتدا او را در جایی موقتا دفن کرده پس از مدتی که جسد خشک شد و تعفن از بین رفت به مزار اصلی منتقل می کردند. و امیرکبیر که تاریخ ایران همواره مدیون نیکی های اوست در کربلا در جوار حرم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) آرمیده است و این شعر حماسى پرسوز بر سنگ گور او نقش بسته است :
آه که در جهان دون، از صدمات این غما
عالم روز واپسین گشت عیان به عالما
خاک ملال از جهان، رفت به هفتم آسمان
رفت به گلشن جنان، وارث آصف جما
کارگشایى متقى، حارس ملک دین تقى
آنکه ز سهم او شقى، شد به سوى جهنما
بست چه بار زین سفر، روح امیر نامور
شد زمدار تا مدر، ماه صفر محرما
هاتف رحمت خدا، خواند به گوش این ندا
کز در بندگى درآ، تا که شوى مکرما
مال وفات او ز غم، کلک سرور زد رقم
گفت که بى زیاد و کم آه امیر اعظما
روح راد مرد بزرگ تاریخ ایران شاد باد
غذاهای ضدچروک برای پوست
آیا تغذیه روی پوست صورت اثر دارد؟
آیا با تغذیه مناسب می توان از پیری پوست و چروک صورت جلوگیری کرد؟
آیا با تغذیه مناسب می توان به روشن شدن رنگ پوست کمک کرد؟
اثر تغذیه روی سلامت انسان کاملا مشخص بوده و به اثبات رسیده است. برای حفظ سلامتی رعایت تغذیه مناسب ضروری است. اثر تغذیه نامناسب در ایجاد بیماریهای مختلف از جمله بیماری های قلبی عروقی کاملا آشکار است. اثر تغذیه روی سلامت پوست تا این اواخر بطور دقیق از نظر علمی مشخص نبود. اما مطالعات علمی که اخیرا صورت گرفته اثر مستقیم تغذیه و نوع غذا را روی پوست نشان داده اند. از آنجایی که پوست نیز یکی از ارگانهای بدن است طبیعی است که تغذیه برروی پوست اثر بگذارد.
درون غذاهای مختلفی که ما معمولا به طور روزمره استفاده میکنیم، برخی مواد دارای ارزش بیشتری هستند.شما با انواع ویتامین ها آشنایی دارید. ویتامین ها عناصری ضروری برای سوخت و ساز و متابولیسم بدن هستند. برخی غذاها ویتامین های بیشتری دارند. مثلا انواع مرکبات حاوی مقادیر زیادی ویتامین C هستند.
حال می خواهیم شمارا با یک سری از ترکیبات مهم که درون برخی غذاها وجود دارند آشنا کنیم. این ترکیبات مهم مواد آنتی اکسیدان هستند. آنتی اکسیدان ها از آن جهت اهمیت دارند که برای جلوگیری از پیری پوست و جلوگیری از چروک نقش مهمی دارند. برخی از ویتامین ها خاصیت آنتی اکسیدانی هم دارند. مثلا ویتامین C هم نوعی ویتامین است و هم خاصیت آنتی اکسیدانی دارد. اما برخی دیگر از مواد آنتی اکسیدان خاصیت ویتامینی ندارد. از جمله اینها میتوان به ماده لیکوپن که در گوجه فرنگی یافت میشود ویا ماده الگائیک اسید که در عصاره انار به وفور یافت میشود اشاره کرد.
در طی سوخت و ساز و متابولیسم بدن مواد مضری از سلولها آزاد میشود. (به عنوان مثال اتومبیل با سوزاندن بنزین هم انرژی حرکتی برای پیش راندن ماشین تولید میکند، هم مواد زائد که به شکل دود از اگزوز خارج میشود) به طور طبیعی بدن انسان مواد مضری که در طی سوخت و ساز سلولی آزاد میشود را دفع میکند.
یعنی بدن انسان به طور طبیعی حاوی مواد آنتی اکسیدان بوده و مواد زائد اکسیدان را که در طی سوخت و ساز سلولی آزاد میشود را دفع میکند. اما با گذشت سن قدرت آنتی اکسیدانی ذاتی بدن کاهش میابد. به تدریج با تجمع مواد اکسیدان سلولهای بدن دچار آسیب تدریجی میشوند. این آسیب تدریجی منجر به تغییراتی میشود که ما آن را در ظاهر افراد به شکل پیر شدن پوست، چروک و افتادگی پوست میبینیم.
لازم به ذکر است مواد اکسیدان علاوه بر تولید از طریق سوخت و ساز و متابولیزم سلولی بدن در اثر اشعه آفتاب که به پوست می تابدوآلودگی هواوکشیدن سیگار نیز ایجاد میشوند.
در اینجا اجازه دهید شمارا با مواد غذایی که حاوی مقادیر زیادی آنتی اکسیدان بوده و شما با مصرف آنها میتوانید به جلوگیری از پیری پوست خود کمک کنید آشنا کنیم.
انواع توتها انواع میوه های بزرگ انواع سبزیجات انواع حبوبات انواع ریشه ه اانواع غلات متفرقه
کشمش سیاهنارنگی کنگر فرنگی
باقالازنجبیل گندم سیاه زرد آلو خشک
شاه توت آلو درختی کلم بروکلی
بادام زمینی چغندر قرمزجوآلو سیاه خشک
تمشک انگورفلفل قرمزلوبیا چیتی ارزنگردو
زغال اخته گریب فروت کلم پیچ دانه سویا
آلبالوکیوی کلم قرمز
توت فرنگی آناناس اسفناج و جعفری
آنتی اکسیدان ها راه.حل تمام مشکلات مربوط به سلامتی و بیماری نیستند اما انها نقش بسیار مهمی در حفظ سلامتی بدن و جلوگیری از چین و چروک صورت و پیری پوست دارند.
عجب مملکتی داریم
ده تا سنگک خریدیم، ملت یه جوری نگاه می کنن انگار پرادو سوار شدیم!
واقعا مملکته داریم...؟
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فیلسوف است.
. کسی که راست و دروغ برای او یکی است متملق و چاپلوس است.
. کسی که پول میگیرد تا دروغ بگوید دلال است.
. کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد گداست.
. کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد قاضی است.
. کسی که پول می گیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکیل است.
. کسی که جز راست چیزی نمی گوید بچه است.
. کسی که به خودش هم دروغ می گوید متکبر و خود پسند است.
. کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است.
. کسی که سخنان دروغش شیرین است شاعر است.
. کسی که علی رغم میل باطنی خود دروغ می گوید زن و شوهر است.
. کسی که اصلا دروغ نمی گوید مرده است.
. کسی که دروغ می گوید و قسم هم می خورد بازاری است.
. کسی که دروغ می گوید و خودش هم نمی فهمد پر حرف است.
. کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سیاستمدار است.
. کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند دیوانه است